جدايي نادر از سيمين سپاسگزارم

سلام
ميخواستم تو اين پست از آقاي فرهادي تشكركنم كسي كه باعث شد بعد از مدت هاي طولاني از شنيدن نام ايران در شبكه ها ي خارجي احساس تحقير و ترس نكنيم.
بالاخره تونستيم بعد از مدت ها به ايراني بودنمون افتخار كنيم خيلي وقت بود كه هروقت اسم ايرانو ميشنيديم يادر مرود يك حمله ي تروريستي بود يا تحريم و جنگو.....
ولي تو يك سال گذشته هراز گاهي باجوايز شما دلخوش ميشديم كه گل سرسبد اون جايزه اسكار بود
 تيم جدايي نادر از سيمين واقعا ازتون ممنونم كه دل يه ملتي رو شاد كردين
هنوز صداي اعلام نتايج اسكار و گلدن گلوب توگوشمه
 ممنون كه تونستين به مردم دنيا نشون بدين كه در ايران زندگي جريان داره،عشق جريان داره وخوب متاسفانه گاهي هم غرور!!!!!
شبي كه توي گلدن گلوب ديدم كه شما و آقاي معادي اونقدر شيك و اون حرفايي كه لبخند تحسين روي لباي حاضرين نشوند از اينكه تواون لحظات مردم و هم سرزمين هاتونو يادكردين افتخاركردم

برازندگي وحفظ اصالت و باورهاتون به خصوص خانم حاتمي وسارينا رو در جريان اسكار؛
 اينكه آقاي فرهادي بعد از گرفتن اسكار سخنراني تون رو باسلام و ياد مردم هم سرزمينتون در ايران با زبان پارسي آغاز كردين.....
ممنون از اينكه تمام تلاشتونو كردين تا مردم ايرانو، فرهنگ ايرانو بيزار و جدا از جنگ و خونريزي معرفي كنين
و ممنون از اينكه فيلمي رو ساختين كه در باره يكي از بزرگترين مشكلات و درد هاي خانواده هاي ايراني بود رو به تصوير كشيدين دردي كه با اينكه خون و خونريزي توش نبود ولي يك زخم عميق در سينه  ي خيلي از زن هاي ايراني بود كه تشنه ي محبت همسرشون بودن ؛ بچه هايي كه قرباني غرور پدر مادرشون بودن؛ و زندگي هايي كه كودكانه به جدايي كشيد شايد اين يك تلنگر خوب براي همه ي ما باشه
ممنون كه با نشون دادن نقش باورهاي ديني در خانواده هاي مسلمان ايراني به عنوان يك راهنما براي گرفتن تصميم درست تلاش كردين كه نشون بدين كه اسلام يك خرافه پرستي نيست
از تك تك لحظه هاي همراهي اين جدايي لذت بردم جدايي كه مارو به يك دنياي ديگه متصل كرد
به عنوان يك ايراني ازتون سپاسگزارم
از تك تكتون

تا آخر عمر فكر نميكنم اين لحظات و اون جملات زيبا از يادم بره


داستان آموزنده (دعای کوروش)

روزی بزرگان ایرانی وموبدان زرتشتی از کوروش بزرگ خواستند که برای ایران زمین نیایش کند و ایشان اینگونه فرمود :

خداوندا ، اهورا مزدا ، ای بزرگ آفریننده این سرزمین بزرگ، سرزمینم ومردمم را از دروغ و دروغگویی به دور بدار…!

پس از اتمام نیایش عده ای در فکر فرو رفتند و از شاه ایران پرسیدند که چرا این گونه نیایش نمودید؟!

فرمودند : چه باید می گفتم؟

یکی گفت : برای خشکسالی نیایش مینمودید !

کوروش بزرگ فرمودند: برای جلو گیری از خشکسالی انبارهای آذوقه وغلات می سازیم…

دیگری اینگونه گفت : برای جلوگیری از هجوم بیگانگان نیایش می کردید !

پاسخ شنید : قوای نظامی را قوی میسازیم واز مرزها دفاع می کنیم…

عده ای دیگر گفتند : برای جلوگیری از سیلهای خروشان نیایش می کردید !

پاسخ دادند : نیرو بسیج میکنیم وسدهایی برای جلوگیری از هجوم سیل می سازیم…

وهمینگونه پرسیدند وبه همین ترتیب پاسخ شنیدند…

تا این که یکی پرسید : شاهنشاها ! منظور شما از این گونه نیایش چه بود؟!

کوروش تبسمی نمود واین گونه پاسخ داد :

من برای هر پرسش شما ، پاسخی قانع کننده آوردم ولی اگر روزی یکی از شما نزد من آید و دروغی گوید که به ضرر سرزمینم باشد من چگونه از آن باخبر

گردم واقدام نمایم؟!

پس بیاییم از کسانی شویم که به راست گویی روی آورند ودروغ را از سرزمینمان دور سازیم که هر عمل زشتی صورت گیرد ، اولین دلیل آن دروغ است…

زندگي...............

دو روز مانده به پايان جهان تازه فهميد كه هيچ زندگی نكرده است، تقويمش پر شده بود و تنها دو روز، تنها دو روز خط نخورده باقی بود.

پريشان شد و آشفته و عصبانی نزد خدا رفت تا روزهای بيشتری از خدا بگيرد، داد زد و بد و بيراه گفت، خدا سكوت كرد، جيغ زد و جار و جنجال راه انداخت، خدا سكوت كرد، آسمان و زمين را به هم ريخت، خدا سكوت كرد.
     
    به پر و پای فرشته ‌و انسان پيچيد، خدا سكوت كرد، كفر گفت و سجاده دور انداخت، خدا سكوت كرد، دلش گرفت و گريست و به سجده افتاد، خدا سكوتش را شكست و گفت: "عزيزم، اما يك روز ديگر هم رفت، تمام روز را به بد و بيراه و جار و جنجال از دست دادی، تنها يك روز ديگر باقی است، بيا و لااقل اين يك روز را زندگی كن." 
    لا به لاي هق هقش گفت: "اما با يك روز... با يك روز چه كار می توان كرد؟ ..." 
    خدا گفت: "آن كس كه لذت يك روز زيستن را تجربه كند، گويی هزار سال زيسته است و آنكه امروزش را در نمی‌يابد هزار سال هم به كارش نمی‌آيد"، آنگاه سهم يك روز زندگي را در دستانش ريخت و گفت: "حالا برو و يک روز زندگی كن." 
    او مات و مبهوت به زندگی نگاه كرد كه در گودی دستانش می‌درخشيد، اما می‌ترسيد حركت كند، می‌ترسيد راه برود، می‌ترسيد زندگی از لا به لای انگشتانش بريزد، قدری ايستاد، بعد با خودش گفت: "وقتی فردايي ندارم، نگه داشتن اين زندگی چه فايده‌ای دارد؟ بگذارد اين مشت زندگی را مصرف كنم.." 
    آن وقت شروع به دويدن كرد، زندگی را به سر و رويش پاشيد، زندگی را نوشيد و زندگی را بوييد، چنان به وجد آمد كه ديد می‌تواند تا ته دنيا بدود، مي تواند بال بزند، می‌تواند پا روی خورشيد بگذارد، می تواند .... 
    او در آن يك روز آسمانخراشی بنا نكرد، زمينی را مالك نشد، مقامی را به دست نياورد، اما ... 
    اما در همان يك روز دست بر پوست درختی كشيد، روی چمن خوابيد، كفش دوزدكی را تماشا كرد، سرش را بالا گرفت و ابرها را ديد و به آنهايی كه او را نمی‌شناختند، سلام كرد و برای آنها كه دوستش نداشتند از ته دل دعا كرد، او در همان يك روز آشتی كرد و خنديد و سبك شد، لذت برد و سرشار شد و بخشيد، عاشق شد و عبور كرد و تمام شد. 
    او در همان يك روز زندگی كرد. 
    فردای آن روز فرشته‌ها در تقويم خدا نوشتند: "امروز او درگذشت، كسي كه هزار سال زيست!" 
     
    زندگی انسان دارای طول، عرض و ارتفاع است؛ اغلب ما تنها به طول آن می انديشيم، اما آنچه که بيشتر اهميت دارد، عرض يا چگونگی آن است. 
    امروز را از دست ندهيد، آيا ضمانتی برای طلوع خورشيد فردا وجود دارد!

آیا میدانید؟........................

خنديدن براي افرادي كه آسم دارند ضرردارد ،دانشمندان ثابت كرده اندكه بيش ازنصف حملات آسم درهنگام خنديدن بروز مي كند

"خدا خیرشون بده که کاری کردن که کسی دلو دماغ خنده هم نداشته باشه"

 

اثرسيب دربيدارنگهداشتن افراددرشب بيش ازقهوه وكافئين است

"معلومه اگه این روزاکسی بتونه سیب بخره بخوره معلومه ازخوشحالی نبایدم خوابش ببره"



 

اولين تماس تلفني درايران درسال ۱۲۸۵ شمسي درتهران برقرارشد .

"فک کنم تویکی دوسال آینده باید شاهد آخرینشم باشیم"



 

نوعي كوسه داراي ۳۵۰۰ دندان مي باشد كه ازهيچكدام آنهااستفاده نمي كند .

"مگه واسه اونام یارانه گذاشتن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟"



 

يك موش كور قادر به حفرتونلي به طول ۹ كيلومترتنهادريك شب مي باشد.

"آخه مگه واسه موش کورروزوشب فرق میکنه که روقسمت یک شبش تاکید شده"



 

هزارپا ۱۰۰۰ پا ندارد بلكه فقط يك نوع آن دركاليفرنيا ۷۵۰ پادارد.

"عوضش مای جنتی داریم که ۱۰۰۰جون داره"



 

موناليزا فاقدابروبوده است زيرادردوران رنسانس تراشيدن ابرومدبوده است.

"بنده خدارو وسط تتو بلندکردن عکسشوبکشن بعدشم میگن چراتو تابلو غمگینه"



 

تقريبا نيمي ازنشريات جهان در۲ كشور آمريكا وكانادا منتشر ميشود.

"مگه چقد سبزی فروشی دارن؟"



 

جميعيت ميمونهاي هند بالغ بر۵۰ ميليون مي شود.

"ماهم اینجا کلی بسی...جی داریم"



 

يك نوع وزغ وجوددارد كه درخودسمي قوي درحدكشتن۲۲۰۰ انسان رادارد.

"ماهم تو ایران کسایی داریم که تو یه اختلاص سهم یارانه چند۷۰میلیون انسانویه جا میخورن"



 

طبق گفته پژوهشگران ، مرداني كه انگشت انگشترشان خيلي بلندترازانگشت اشاره شان باشد افرادي عصبي مزاجند .

"قابل توجه دختران دم بخت"



 

صدايي بلندتراز صداي ناشي ازپرتاب سفينه به فضا دردنيا وجودندارد.

"عمر آقای جنتی!!!!!!!!!!!!!!! راستی اون که صدا نیست.........."



 

وال جهت شكارباصداي بسياربلند خود،طعمه اش رافلج كرده ويامي كشد.

"اینجاهم ی نفرهست که با یه تصمیم زندگی۷۰میلیونو فلج کرده"



 

سريعترين قطاردنياتاكنون درژاپن باسرعتي حدود۵۸۱ كيلوتردرساعت است.

"اینم شد افتخارقطارسریع السیرمااینقدمرام داره که موقع حرکت اینقد تاخییر میکنه که باهمون قطارای معمولی برسه"

كشور تايوان ازنظرموقعيت جغرافيايي درخطرناكترين موقعيت ازنظربلاياي طبيعي قراردارد .

"کشورماهم درخطرناکترین موقعیت از نظر بلایای انسانی قرارداره"



 

"يسپركيتينگ " آمريكايي ۴۵سال پيش ازارتفاع ۳۱ كيلومتري خودراباچترنجات پرتاب كرد وتاكنون كسي نتوانسته ركورداورابشكند .

"دمش گرم تازه ۳۱کیلومتر۴۰سال پیش"



 

مهندسين درنظردارند يك تونل آبي بين لندن ونيويورك احداث كنندكه اين مسافت طي كمترازيك ساعت انجام پذيرد.

"حاکمین کشورماهم در نظر دارن اینترنت ملی تولید کنند و میزان استفاده از اونو به صفربرسونن"



 

اگرتارعنكبوت به ضخامت مغز يك مدادبهم تنيده شود مي تواند سنگيني يك هواپيماي بوئينگ راتحمل كند .

"دمش گرم میگم چجوری مرد عنکبوتی به این تارسبک آویزون میشد"



 

قلب بعضي ازمارها درزمان هضم طعمه شان تا۴۰ برابر بزرگ مي شود.

"این که چیزی نیست معده بعضی از انسانها هم تو مهمونی تا ۱۰۰برابربزرگ میشه"



 

درجهان بيش از۱۴۰ نوع گل رز وجوددارد .

"چه خوشکل"



 

ازبين رنگها سفيدبراي زنبورعسل آرامش دهنده ورنگ قهوه اي ناراحت كننده است.

"چه با احساس"



 

روزانه ۱۵ ميليارد نخ سيگاردردنيا دود مي شود.

یاداون جمله افتادم که می گفت به راستی ماسیگار میکشیم یاسیگارمارا؟"



 

جثه حيوانات باخوابشان نسبت معكوس دارد بطوريكه فيل به آن بزرگي درشبانه روز تنها ۳ ساعت مي خوابد.

"اینجاهم عقل و شعور انسانها با مقامی که دارن رابطه ی عکس دارد"


 

خدایاچه میخواهی ازجانم!!!!!!!!!!!!!

عبورمی دهد از کوچه باغ های حکایات

و درعروق چنین لحن

چه خون تازه محزونی!!!

 

 

خدایا کفر نمی گویم….

پریشانم

چه می خواهی تو از جانم !

مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی

خداوندا !

اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی

لباس فقر پوشی

غرورت را برای تکه نانی به زیر پای نامردان بیندازی

و شب ، آهسته و خسته

تهی دست و زبان بسته

به سوی خانه باز آیی

زمین و آسمان را کفر می گویی ! نمی گویی ؟

خداوندا !

اگر در روز گرما خیز تابستان

تنت بر سایه دیوار بگشایی

لبت بر کاسه مسی قیر اندود بگذاری

و قدری آن طرف تر عمارت های مرمرین بینی

و اعصابت برای سکه ای این سو و آن سو در روان باشد

زمین و آسمان را کفر می گویی ! نمی گویی ؟

خداوندا !

اگر روزی بشر گردی

زحال بندگانت با خبر گردی

پشیمان می شوی از قصه خلقت

از این بودن ، از این بدعت

خداوندا تو مسئولی

خداوندا !

تو می دانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است

چه رنجی می کشد آن کس که انسان است و از احساس سرشار است.

«دکتر علی شریعتی»

من و ذهن خط خطیم...........................

سلام

نصف شبي خواب از سرم پريده!!!!!!!!!!!!

خيلي داغونم...ولي مي دونم چرا!؟

اعصابم خيلي خورده ............بازم نمي دونم چرا!؟

دلم مي خواد زار بزنم............ولي بازم نمي دونم چرا!؟

دلم خيلي تنگه.......... ولي نمي دونم واسه كي ياچي؟؟؟؟؟؟؟؟؟

حتي نمي دنم اون چيزي كه دلم واسش تنگه شخصه؟،چيزيه؟ ويا جاييه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ندونستنه اين چراها داره ديوونم مي كنه!!!!!!!!!!!

هرچيم بيشتر فك مي كنم كمتر ب نتيجه مي رسم..................

احساس مي كنم هيچكي منو دوست نداره واسه هيچكي مهم نيستم!!!!!!!!!!!!!!

هرروزم تكراري شده!!!!!!!!!!

گاهي آرزو مي كنم هر چه زودتر دانشگاها شروع بشه ولي وقتي ب ياد اتفاقات ترم قبل ميفتم ديگه نمي خوام برم!!!!!!!!

تازه كليم كار روسرم خرابه كه واسه تر جديد بايد انجام بدم (مث برنامه ريزي واسه ورودي هاي جديد، تجليل از

دانشجويان فعال ترم قبل،طراحي ي شيت درست درمون واسه معرفيه كاراي برتر ترم قبل و..............) هنوزم هيچ كار

نكردم.................

تصميم گرفتم فعلا فقط بشينم بكوب درسربخونم واسه ارشد.... الان داشتم منابعشو نيگاه مي كردم خيلي چيزاشو دوست

داشتم ولي.............

خيليم ازش ترسيدم!!!!!!!!!! 30 تا كتاب اونم فعلا!!!!!!!!!!

هركدوم ب چه ضخامتي!!!!!!!!!!!!!!!!

ذهنم خيلي درگيرو خط خطيه دلم خيلي سكوو آرامش مي خواد..................

اه خدايا من چرا نميميرم......................................................................................

چرت و پرت!!!!!!!!!!!!!!!

بعد از مدتها سلام.........

. البته خيلي وقته كسيم نمياد اينجاها (خوب وقتي خودمون اينجوري دير ب دير ميايم از بقيه چ انتظاري داريم!!!!!!!!!!!!!!!)

خوب من ك تو اين مدت سيستمم خراب بود.... و كلي مسايل ديگه! هههههيي

 راستي

حلول ماه مبارك رمضان مبارك.........

دقت كردين ديگه اين رمضونا اون حال و هواو بوي رمضون قبلانارونداره!!!!!!!!!!!!!!

اون موقع ها وقتي ماه رمضون بود نمي دونم ي جور خاصي بود همه(البته جمع نگيرم) خودم ب شخصه عاشق اين بودم ك روزه بگيرم ولي الااااااااااان...........! ههههههي

 2-3 روز پيش يكي از شبكه هاي بيگانه ربناي استاد شجريانو پخش كرد مث آدمي بودم ك گمشدشو پيدا كرده

 كلي حال كردمو تازه كمي بوي رمضون اومد..........

 واقعا كه رمضونه و ربناي استاد شجريان


بيخودي نوشت:

 نه اينكه نوشته هاي قبليم خيلي پرمحتوا بود!!!!!!!!!!!!!!!!!

ذهنم خيلي خطيه............

 اعصابم خيلي خورده.........خدااااااااااااااااااا

 نه اينكه خيلي بيننده داريم همش حس مي كنم خودم پژواك مطالبمو ميفهمم........................... در

آخر شرمندتونم بعد از مدت ها با اين مطلب.....................

رابطه بستني و شخصيت افراد

ا***اول بستنی تون رو انتخاب کنید بعدش پایین میل رو ببینید***ا

بنا به نتيجه يك تحقيق علمي ، تجربي  كه همبستگي نزديك بين طعم ها و شخصيت افراد را ثابت ميكند ، اگر ميخواهيد بدانيد بستني مورد علاقه تان چه ويژگي‌هاي شخصيتي شما را لو ميدهد! مي توانيد روي تصوير آن كليك كنيد ...

حتما از اين به بعد هنگام سفارش دادن بستني بيشتر مراقب باشيد .

 

 

 

 

بستني وانيلي

بستني كاكائويي

بستني گردويي

بستني پسته اي

 

 

 

 

بستني موزي

بستني توت فرنگي

بستني قهوه

 

انتخاب کردی حالا پایین رو ببین

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

 

بستني كاكائويي

 

اگر بستني مورد علاقه شما بستني كاكائويي است ، ميتوان گفت كه سرزنده و خلاق هستيد . شما به ندرت سعي ميكنيد هيجان و اشتياق تان را پنهان كنيد .شخصيت شما براي ديگران جالب است و در مهمانيها وجود شما فضا را شاد ميكند . كارهاي يكنواخت شما را كسل ميكند و از اينكه هميشه در مركز توجه ديگران باشيد لذت ميبريد .

 

بستني گردويي

 

 

دوستاران بستني گردويي منظم و محتاط هستند . اين كمال گران خيلي به جزئيات اهميت ميدهند و هيچ وقت از قوانين تخطي نميكنند . وظيفه شناسي ، اخلاق گرايي و محافظه كاري از ويژگيهاي بارز آنهاست . آنها از رقابت با ديگران بخصوص در ورزش لذت ميبرند و دوستدارند هميشه رئيس باشند .

 

بستني پسته اي

 

 

دوستداران بستني پسته اي شنوندگان خوبي هستند . صبر و تحمل زيادي دارند و مشكلات را با شكيبايي پشت سر ميگذارند ، كمتر خشمگين ميشوند و افرادي هستند بسيار احساساتي . در درك مشكلات و موقعيتهاي ديگران به خوبي عمل ميكنند و به همين جهت روابط خوبي با اطرافيانشان دارند .

 

بستني وانيلي

 

 

اگر شما بستني وانيلي دوست داريد ، به احتمال زياد آدمي هستيد تنوع طلب ، شما اغلب اوقات بر اساس انگيزه‌هاي آني‌تان عمل ميكنيد و از ريسك كردن نمي ترسيد . از آنجا كه توقعات زيادي از خودتان داريد ، اهداف بلندي هم براي خودتان تعريف ميكنيد . روابط نزديك خانوادگي براي شما لذت بخش است .

 

بستني قهوه

 

 

اما اگر بستني با طعم قهوه را دوست داريد بايد بگويم كه شما حافظه خوبي داريد . تقريباً هيچ وقت اسمها و وقايع گذشته را فراموش نميكنيد . زياد به گذشته فكر ميكنيد و از مرور كردن خاطراتتان لذت ميبريد . تا حد ي درون گرا هستيد و احساساتتان را به راحتي بروز نميدهيد .

 

بستني توت فرنگي

 

 

اما آن دسته از دوستاني كه به بستني توت فرنگي علاقه خاصي دارند ، خجالتي هستند و احساسات بسيار قوي دارند و به علاوه افرادي هستند دقيق ، مشكوك و خود راي . دوستداران بستني توت فرنگي كاملاً درون گرا هستند و معمولاً خودشان را به خاطر ضعفها و اشتباهاتشان سرزنش ميكنند .

 

بستني موزي

 

 

اما اگر طعم بستني موزي را به بقيه طعمها ترجيح ميدهيد ، فردي هستيد آسانگير كه به راحتي خودتان را با شرايط جدي تطبيق ميدهيد . دست و دلبازي ، صداقت و همدلي شما زبانزد خاص و عام است

مجازات

سلام دیدین این دوتا فتنه گر چه طور اعتراف کردن قالب وبلاگو عوض کردن........................

البته هردوشون از وبلاگ نویسای خوب و فعالمون بودن که الانم مطمئنا گول وبلاگهای انگلیسو آمریکاو اسرائیلو خوردن واقعا چی میشه که اینطور مفاخر بیصواتیمون گول می خورنوووووو حاضر می شن بدون هماهنگی و اطلاع رسانی قالب وبلاگو عوض کنن...............

و اینجانب به عنوان مدیریت وبلاگ و با توجه به درخواصت مردم مبنی بر محاکمه سران فتنه و اغتشاشگران و پخش مستقیم اعترافات در نظرات وبلاگ این دورا به جرم های

1. تلاش علیه نظام جمهوری بیصواتی وبلاگ

2. به هم زدن نظم عمومی وبلاگ

3. همکاری با دشمنان وبلاگ (همون آمریکا و ......)

4. تلاش برای براندازی وبلاگ

متهم شناخته ولی چون سابقه ی خوبی تئ ئبلاگ داشتن در مجازاتشون تخفیف قائل شده و این دو را به گذاشتن حد اقل 10 مطلب به مدت 1 هفته مجازات که نه مفتخرشون کرده

و اگر انجامش ندن اونها رو محارب شناخته و به کحریذک انتقالشون داده و بقیه ماجرا و تهشم اعدام بیصواتی ..................

باشد که هدایت شوند


راستی مصری هام که بالاخره به کمک امریکا یه جورایی انقلاب کردن کاشکی قبلش از ما که 30 سال پیش این کارو کردیم یه چیزایی می پرسیدن ولی خوب امیدوارم اونا دیگه پشیمون نشن.......... هرچند یکی از شرایط و در خواست مردمشون عدم وجود یک حکومت دینیه.....

 

گناه..

                                                                                        از دفتر دیوار

گنه کردم گناهی پر زلذت

کنار پیکری لرزان و مدهوش

خداوندا چه می دانم چه کردم

در آن خلوتگه تاریک و خاموش

در آن خلوتگه تاریک و خاموش

نگه کردم به چشم پر زرازش

دلم در سینه بیتابانه لرزید

زخواهش های چشم پر نیازش

در آن خلوتگه تاریک و خاموش

پریشان در کنار او نشستم

لبش بر روی لبهایم هوس ریخت

زاندوه دل دیوانه رستم

فرو خواندم به گوشش قصه عشق

ترا می خواهم ای جانانه عشق

ترا می خواهم ای آغوش جانبخش

ترا ای عاشق دیوانه من

هوس در دیدگانش شعله افروخت

شراب سرخ در پیمانه رقصید

تن من در میان بستر نرم

به روی سینه اش مستانه لرزید

گنه کردم گناهی پر زلذت

در آغوشی که گرم و آتشین بود

گنه کردم میان بازوانی

که داغ و کینه جوی و آهنین بود

 

فروغ

انسان ،  طبیعت، معماری.................

صلاام دوصتان بیبخشین کلا باید معلوم بشه که ما بی صواتیم بعد از عمری متلب گذاشتیم اونم که جا به جا شد....................................

اومدین در ستش کنیم زدیم پاکش کردیم............................................

خلاصه مطلب ایام فرجست واسم دعا کنین شنبه ۲تا تحویل دارم ۱۱ دوتا امتحان مشکل و پدر در آر

.

التماص دعا

فعلا

 

.....................

حضرت عشق بفرما که دلم خانه توست

                                                     سر عقل آمده هر بنده که دیوانه توست

 

صلام هالتون چطوره؟

راصتش اومدم بگم واصه یه مدت کوطاهی نیصتم..(نه اینکه  خیلی زودبه زودم میومدی!مثلا وقتی بودی چه گلی به صر وب می زدی.)

فردا با دانشگاه دارم میرم شیراز اردوی علمی!!!!!!!!

 

و دیگه......................

یه صری تبرک نوشط.......

ت.ن1.آغاز نسبتاخوب کاروان کورمون توی باز های آصیای مبارک

ت.ن2.مدال نقره بانوان تیرانداز(مدالی که هیچکص فکرشم نمیکردمبارک...(از همین جا به این بانوان ارزشمند طبریک می گم و از این قحرمانان کمال تشکر رو دارم)

ت .ن.3.آغازمناصک پرشور وزیبای حج  مبارک (این روز های قشنگو هم به حاجیون عزیز و حم خانواده های دل به امید صوغاتی هابستشون تبریک میگم)

پ.ن1.دصتوریشو خودتون درصت کنین بیصواتیم دیگه:دی!

ت.ن.4.عید قربان مبارک

ت.ن.5.سعود مقتدرانه تیم ملی امید مبارک

ت.ن.6.رده دوم نشینی تیم اصتقلال به افتضاحیون فوتبال و کمیته ضالما (همون معادل فدراسیون فوتبال و کمیته داوران در کشورهای دیگه)

پ.ن.1.هالا این دنیاکه یه بار می بریم یه بارمی بازیم یادمون می ره ولی من واقعا موندم اینااون دنیارومیخوان چی کارکنن؟

فعلا همینا .......

راصتی چه می کنین بارایانه ها نه ببخشین یارانه ها؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بدی خوبی دیدین هلالم کنین..........

تا بعد

خدانگهدار................

 

 

 

 

سخنی از بزرگان

بعد از پایان دنیا بعد از مرگ خود را در میانه زندگی یافتم خود را آفریدم زندگی را ساختم مردم را، جانوران را، مناظر را این یک میز است، چنین می گفتم این یک میز است روی میز، نان، چاقو چاقو برای بریدن نان مردمان با نان سیر می کنند خود را باید انسان را دوست داشت شب و روز می آموختم چه چیز را باید دوست داشت پاسخ دادم انسان را این یک پنجره است، چنین می گفتم این یک پنجره است در آن سوی پنجره، یک باغ در باغ، درخت سیب را می بینم درخت سیب شکوفه می دهد شکوفه ها فرو می افتد میوه ها شکل می گیرد می رسد، پدرم سیبی می چیند آن انسانی که سیبی می چیند پدر من است در آستانه در خانه می نشستم آن پیرزن که با طناب بزی را به دنبال می کشد ضروری تر است و ارزشمندتر از عجایب هفتگانه جهان هر آنکس که می پندارد و حس می کند او ضروری نیست مقصر است در نسل کشی این یک انسان است این یک درخت، این ناسختی با خود تکرار می کردم این آب، چنین می گفتم با دستم امواج را لمس می کردم و با رود سخن می گفتم آب، چنین گفتم آب پاک این من

تادئوش روژاویچ

یه روزبیصواتی تو دانشگاه............

صلام خوفین؟

امروز می خوام خاطره یه روذ بیصواتی رو تو دانشگاه واصتون تعریف کنم........

یکی بود یکی نبود

پریروز وایه جینگیلی (دوصتم عارفه) یه صوغاتی از مشهد آورده بودن که یه عطر روش بود از اون عطراس که وقتی می ری طرف ضریح همه عربها اون بورو می دن متمئنا" همتون فهمیدین کدومو می گم......

توی صلف نیشسه بودیم که جینگیلی اونو آورد  بیرون فائزه هم که معرف هضورتون هصت اون عطروزدبه مانتو من و پوووووووووووووووف جاتون خالی یک اوضاعی بودحصابی بودار بود..........

دیگه حیشکی نمی خواست پیشم بشینه....

رفتیم سالن بالا می خواصتم برم پیش مسئول آموزشمون بابت کلاصمون بپرسیم که دم در وایساده بودیم که یهو آقای جلالی یکی از پسرای کلاسمون ازکنار من رد شد و سرو گذاشت روی دیوارو گفت:نمی دونم چرا یهو سرم گیج رفت!!!!!!! خوب ماها که می دونصتیم زدیم زیرخنده ......

بعدمن گفتم بو مال عطرمنه..... کارش که تموم شد داشت برمی گشط قیافش دیدنی بود.... از طرس بو 2متر اونور تر من راه می رفت.....

ازاونورمنم اونروز کلی کار داشتم که باید می رفتم پیش رئیس دانشگاهو آموزشو...... که به خاطر اون عطر خوش همشو کنسل کردم.........

بعد داشتیم می رفتیمساختمان 2 که بریم سر کلاس که یهو جینگیلی یه کم عطر به فائزه زد و جاتون خالی من یه طرف کلاس بودمو فائزه یه طرف دیگه و دونایی کلاسو کامل احاته کرده بودیم.......

وهرچند دقیقه یه بار باهر تکون منو فائزه کلی بو هوا می رفت......(البطه بوی عطر بودا).....

و توی این دقایق قیافه ی بچه ها جالب بود که کبود میشدنوحس  منگی و کما تو چهره هاشون موج می زد......

حالا فکرشو بکنین سر کلاس ایستایی درسی به اون مزخرفی دانشجوها که همه سرمصت ومنگ از بوی عطر و خوب اسطدم چندان حالش از بچه ها بهترنبود اونم گاهی برمیگشت طرف ما و تا میومد یه لبخند بزن با یه تکون ما لبخند رو لبش خشک می شدو صریع روشو می کرد طرف تخته و شروع به نوشطن می کرد!!!!!!!!!!!!!!!

خلاصه کلاس تموم شدو ما خوشهال که ناگه یادم اومد فاجعه ای بدتر تو راهه (((مینی بوس)))!!!!

جینگیلی که می گفت الان که بری تو مینی بوس همه سلوات میفرستن..... بعدگفتیم منو فائزه پخش بشیم هرکدوم تو یه مینی بوس که دیدیم یه ونوایاده و دقیقا به تعداد ما جای خالی داره ................

توکل بر خدا کردیمو رفتیم بالا حالا دصت بر قظا دو تا صندلی کنار پنجره به منو فائزه رسید البته آقای جلالی و باقری نذاشتن راننده در ونو ببنده ....

ولی خوب در هر سورت باد از پنجره مستقیما می خوردبه منو فائزه و بوی عطرو تو کل ون پخشونیده بود.......

وتا اونجا همه از این عطر یه فیضی بردن......

و شاید باورتون نشه ولی من هنوزم سردردم و دیشبم یهو ناجور سرم گیج رفت.............

الانم بعد از گذشت دوروز هنوز این عطر ازمانتو و تی شرت زیرشو و مقنعه ی ما بیرون نرفته...........

و فعلا که جاتون خالی بصاط عطر زدایی داریم............................

ادکلن دیویدف زده بودیم اینجوری بوش نمی موند..................

اینم یه روزدیگه ی بیصواتی البته به طور خیلی خیلی خلاصه آخه سرم خیلی خیلی درد می کنه...................

 

 

 

صلام حاتون چطوره؟؟ من زیاد هالم خوب نیصت نمی دونم چرا چند وقته اینقدر اعسابم خورده و..... یه موضوعی شایدم صوءتفاحم باشه ولی خوب خیلی رو اعسابمه......

بی خیال.....

الوعده وفا قول دادم زود به زود بیام اومدم!!!!! فقط چون فردا باید یه ماکت تحویل بدم و کلیشم هنوز مونده زود باید برم.......

راستی تبریکات، تولد امام رضا رو به همگی تبریک می گم البته باتاخیر چه کنیم بیصواتیم دیگه!!!!!!!!

دیلم گرفته.........

راستش چند روز پیش همینو به دوصتام گفتم کلی خندیدن و متعجب که مگه تو هم دلت می گیره !!!!!!!!!!:انگار نه انگار که ماهم آدمیم.......!هی روزگار.........

البته این برخودا دیگه واصه ما عادی شده فقط در عجبم چرا همه همینو می گن !!!! بگذریم.....

به حمین دلیل(دل گرفتگی) این شعر قشنگوبه همه دلگرفتگان عزیز تقدیم می کنم ...

با آرزوی شادی روح فروغ عزیز شاعر خوب ایران زمین......

./. نیصت یاری تا بگویم راز خویش

ناله پنهان کرده ام درصاز خویش

چنگ آهنگم خدا را زخمه ای

دخمه ای تا برکشم آواز خویش./.

فعلا همین شرمندم

سبز باشینو اصتوار

بای

جووووووووووووووووووونه من نظر یادت نره ها!!!!!!!

من برگشطم..........

صلام چه خبره من یه مدت نبودم چرا بی خودی به هم می پرین این فروزنده یکی از بهترین دوستان من و جدیدترین بیصواد که خوب تشابه اصمی  هم دارن این که دیگه جارو جنجال نداره....................

راصتی آقا محسنم که اومدن البته اینجا وب خودته ولی خیلی خیلی خوش اومدی........

در ضمن منم تو این مدط دسترسی به نت نداشطم همین امشب کامپیوترم درست شدو منم اومدم نت و هیچ .ب شخسی در کار نیصت......

شاید بهتره به جای جنجال در نظرات هرکدوم برای سرپا نگه داشتن بیسوادا یه مطلب بزاریم و به هم کمک کنیم نه اینکه........

منم از این به بعد پرکارتر میشم.......



ت ن: یه تشکر ویژه از  فروزنده عزیز که تو این مدت  وبو ول نکرد ......

ن ن2:با تشکر از همه اونهایی که تو این مدت به وب سر زدن و نضر دادن....


پ ن: منتزر مطالب من باشید به ذودی (چه خود شیفته).......

خاطرات یه روزبیصواتی......

صلام تاهالاشده یه کاری انجام بدین که کلی ازش لذت ببرین و بخوایین تا زمان وایسه تاشما تا بی نهایت اون کارو انجام بدین (هرچند اون کاراز نظر خیلی ها مسخره باشه)....


 پ ن۱: {فکر بد نکنیا}!!Angry Elf


اتفاقی که پنجشنبه واصه من افطاد سبح زود تر از بقیه روزا رصیدم دانشگاه و از اونجایی که اون موقع سرویسی نبود که منو تا مهل برگذاری کلاص ها ببره هندزفری رو تو گوشم گذاشتم و شروع به قدم زدن کردم بعد از چند دقیقه کلی هس خوب و انرژی مثبت داشطم

دیگه حیچ صدایی جز آهنگ و صدای قشنگ انریک نمی شنیدمو دلم می خواست زمان وایسه تا من کلی بپر بپر کنم  و خل خل بازی در بیارمو حیچ موجودی مزاحم اون حص قشنگ مشنگ نشه

همین جور که با آرامش غیر قابل وسفی  می رفتم به گل ها و درخت های خوشل تو باغچه نیگا نیگا می کردم و با خودم فکر می کردم که چقدر این دنیا قشنگه و ماها هی ازش ایراد می گیریم و بهش فحش میدیم.....

تو همین هس و هالات عرفانی و جدید (البته برای من)بودم  که ناگه این پرنده غول پیکر آهنین دست ساز بشر نامرد با اون صدای نخراشیدش از بالای سرم رد شدو کل اون حس و هالات رو به حم زدRolling Pinاولش فکر کردم که کاشکی یه ردبول داشتم و می رفتم اون بالا حالشو می گرفتم

ولی بعدش دیدم یه ماشین بافاصله ی نه چندان دور و با سرعط نه چندان کم به طرف من در حال هرکته و اگه متوجه نمی شدم راننده که فکر نمی کرد من اصلاهضورشو درک نکردم با همون سرعت میومدو اون موقع خدای نکره دیگه من اینجا نبودم...

بعد که جونمو نجات دادم دیدم اه ه ه ه ه !!!!! اگهخ یه کوچمولو دیر تر متوجه شده بودم اون مسیرو رد می کردمئ  بهدش کلی باید دور می زدم.....

 در اون زمان از حضور اون پرنده ی صعادت بالای سرم کلی زوق زدم که ایول اینجانب از اون بندگان مهبوب خدام که اون همای صعادتو واسه ی نجات جونم فرستاد..!!!!!


پ ن ۲: خود شیفته خودتی!!!!!!!!!!!!


بعد از به خیر گذشتن اون ماجرا و جان به در برن از اون اتفاقات اونم سالم و رفتن به مسیر درست دوباره هندزفری را در گوشمان چاپانیدیم و صدای آهنگ را بلند نموده و به حرکت ادامه دادیم تا با این تفاوت که گاهی هم نگاهی به دور و بر می انداختیم چون همی شه که همای سعادت نمیاد خوب....

رفتم و رفتم تا به یه قصمت رسیدم که دو ترف باغچه بود و وسطشم یه مصیری بود که با سایه بونی از هصیر پوشیده شده بودgive_heart.gif

 از اونجایی که مطمئن بودم تو اون مسیر ماشینی هرکت نمی کنه و راه دیگه ای برای رسیدن به کلاس وجود نداره چشامو بستم داشتم قدم بر می داشتم

 از اونجایی که خوب هنوز هوا خیلی گرم نشده بود و باد ملایمی می اومد و باغچه رو هم تازه آب داده بودن یه باد نمناک و خنکی صورتمو نوازش می داد و همه این اتفاقات مقارن شد با آهنگ زیبای "مجنون و لیلی"از" نامجو" و فظای خیلی فاذی بود که ناگه بوی دلنوازی به مشامم خورد چشامو باز کردم دیدم ااااییییفللل گل مریمه کلی وایصادم بوش کردم

و بعد  به رفتن ادامه دادم و بعد از چند قدم افتاد افتاد رو صورتم و چشامو که باز کردم دیدم رسیدم به پایان مسیر ولی هنوز آهنگ تموم نشده بود و منم نمی خواصتم از اون فظا خارج شم بنابرین یه نیگا به دور و بر انداختمو برگشتم و دوباره اون مسیرو طی کردم یه ۳-۴ باری این کارو کردم و خدا خدا می کردم کسی دورو برم نباشه...آهنگ که تموم شد منم دل کندم و خودم رو به دانشگاه سپردیدم!!!!


پ ن ۳: خیلی سعی کردم خلاصه کنم ولی خوب بازم یه کم طولانی شد ببخشین

پ ن ۴: دیوونه نیصتم البته شایدم باشم اسلا شاید خود تو هم باشی آره خود تو کی می دووونه


ت ن: ممنون که خوندین )البته اگه خوندین( لفطا نظر یادتون نره

 

تسلیت

شهادت حضرت علی(ع) و لیالی قدر رو به همگی تسلیت عرض می کنم

کوتاه و آموزنده

زندگی کوتاح تر از آن است که به خسومت بگذرد و قلب ها گرامی تر از آنند که بشکنند. آنچه

از روزگار به دست می آید با خنده نمی ماند و آنچه از دصت می رود با گریه جبران نمی شود.

فردا خورشید تلوع خواحد کرد، حطی اگر ما نباشیم.................................   

ckn'd

....

آدم ها دوست دارند دروغ بشنوند،آنقدر که تنها با دروغ است امنیت خاطر می یابند، خیالشان راحت می شود، دست از تعقیب و تخریب برمی دارند، برای همین هم هست که دروغ یکی از شیوه های متداول و پسندیده ی راستگویی است

دوباره  بیصواتی

سلام مدتی بود متلبی به اندازه این متنی که فائذه در موردتفاوت بچگی و بزرگیمون نوشته بود تهت تاسیرم نزاشته بود نمی دونم فکر کنم قبلا هم این متلبو تو بیصواتها دیده بودم یا اینکه چون خیلی به زندگیمون نذدیک بود فکرکردم اینقدر آشنا بود...........

 

کلی دلم واصه بچگی هام طنگید..... :دی!!!!

 

 هالم از بظرگ شدنم به حم می خوره 20 سالمه ولی هرگض دوصت ندارم وارد دنیای آدم بضرگا  بشم ولی انگار نمی شه راهیه که باید رفط وهیچ راح فراری نیست......

 

هرچند خیلی طلاش کردم که خیلی از نعمت های بچگی رو از دصت ندم و خیلی هام می گن رفطارم بچه گونست ولی ناراهت نمی شم چون این بچگی رو دوصت  دارم!!!!!!!!!!!!!!!!

 

البته الانم کلی ناخالسی حاسل از ورود به دنیای آدم بزرگا  وارد رفتارم شده !!!

 

اون موقع ها خیلی چیذا واصم مهم نبود ولی الان حصت.....

 

ولی  بیشترین چیزی که از بچگی هام دوصت داشتم این بود که:

 

   نه غم گزشته رو می خوردم نه نگران این بودم که چند دقیقه بعدم چی می شه طنها فکرم این بود که از لهظاتی که توش هستم لذت ببرم اما هالا اونقدر به فرست های از دسط رفته گذشتم و اشطباهاتی که داشتم فکر میکنم و از آینده می ترسم که از روزهایی که توش می تونم بهطرین خاتراطو داشته باشم غافل می شم تا این روزهام به همون گذشته پوچ تبدیل می شن و دوباره من می مونمو  و حصرت گزشته وترس از آینده ای که قراره به اون گزشته بپیونده........

 

و اینکه نمی دونصتیم دروغ مسلحتی چیه و فقت یه چیز تو گوشمون بودکه دروغگو دشمن خداست.... و هیچوقط دروغامونو به اسم دوستی و مصلهت و صلاح دیگری و عشق و علاقه به حم قالب نمی کردیم..........

 

یادش بخیر..........................

 

نمی خوام متلبم  خیلی تولانی و  بیخود بشه پص همین جا تمومش می کنم.....

 

تشکر نوشط:

 

باتشکر از آقا محصن که تلنگر  خوبی به همگیمون زد و از خواب زمصتونی بیدارمون کردو فائذه که مطلب خیلی ظیبایی رو برای این زمان انتخابید و باعث یادآوری خیلی چیزا به هممون شدو فروذنده که با مطن قشنگش بیصواتیمون رو یادمون آورد.........

 

فعلا بای.........

 

بيتوته كوتاهي است جهان
در فاصله گناه و دوزخ.
خورشيد
همچون دشنامي بر مي آيد
و روز
شرمساري جبران ناپذيري است

(منبع شعراز وبلاگ خط خطی ها با کمی دخل و تسرف البته بی اجاضه!!!!)

 

 

 

 

 

 

 

 

ازهر دری سخنی

سلام حالتون چطوره؟

با عرض پوزش از بیسوادهای عزیز....

شرمنده خیلی وقت بود که مطلب نذاشته بودم !زاستش اون مدت که صفحه کلید نداشتم کلی موضوع و مطلب تو ذهنم بود ولی الان که میام بنویسم  می بینم ذهنم خالی خالیه....

راستش نمی دونم چرا ولی این چند وقته زیاد حوصله انجام کاری رو ندارم!!!!!

کلی هم حالم بده چون مسنجر ندارم به این فائزه ... هم که گفتم سی دیشو بیاره یادش رفت... چند شب پیشم دانلود کردم ولی آخر کاریه کلیداشتباه زدم کلا پرید......

 


بیخودی نوشت:

حالم از آدمای بی معرفت و نامرد به هم می خوره خیلی دلم واسه درد  دل با دوست جونم  تنگیده ...... پوووووووف

فعلا همین واسه شروع ایشالله فعال تر می شم

فعلا بای

تریک نوروز

نمی دانم زمستان است که سر وقت بهار می آید یا بهار است که سراغ زمستان می آید.

شاید هم در نقطه ای میانی قرار ملاقات دارند. هرچه است لحظه ی قرار ملاقات سپیدی

وسبزی لحظه ی مبارکی است.لحظه ای که هرسال فقط یک بار روی می دهد.تحویل از

سپیدی به سبزی انقلاب رنگ است.انقلابی که دیده و دل را دگرگون می کند. رنگی که

دیده می بیند و بر دل می نشیند.ودرست از همان لحظه - اگر دعایمان مستجاب شده باشد-

نه دیگر آن دل آن دل است که بود. ونه دیده همان . که هر دو تغییر کرده اند. به رنگی و

دیداری. وروزمان نو می شود.

             یا مقلب القلوب والابصار

 

همانند این لحظه  به نوعی دیگر بارها و بارها در طول سال  نیز روی می دهد. وقتی نور

به سیاهی یا سیاهی به نور تحویل می شود. وقتی که در فجر صبحگاهی سیاهی به نور تحویل

می شود که مبشر روز است وکار وتلاش راهی است جدید برای پیش رفتن و وقتی در خواب

زیبای نور در افق سرخ فام غروب سیاهی جای نور را موقتا می گیرد امکانی است برای آسایش

و تعمق. وهر دو تدبیری که هر روزمان روزی نو و بهتر باشد و هر شبمان آسوده تر.

 

                 یا مدبر اللیل والنهار

 

در هر تحویلی و در هر رنگی از سپیدی به سبزی از نور به سیاهی یا سیاهی به نور اگر اهلش

باشیم ذره ای یا ذره هایی بر جان و دل ودیده مان می نشیند. واگر قانون زندگی و شیوه ی

راه آمدن با چنین تحویل و تحویل هایی را بدانیم پیش تر می رویم. و حالمان خوش تر می شود.

            

              یا محول الحول و الاحوال

 

حالمان ذره ذره با غبار و بوی رنگ ها دگرگون می شود و هر بار خوشایند تر. "تا کجا؟

 تاچند؟..." کاش قانون تحویل و راه تحویل را بدانیم.

           حول حالنا الی احسن الحال  

موروز بر همگی مبارک

چهارشنبه سوری

سلام حالتون چطوره خیلی خوشحالم بعد از مدت ها دارم بیسواد ها رو آپ می کنم...............

راستش دیروز تو آلاچیق دانشگاه نشسته بودیم بحث چهار شنه سوری شدو کسانی که شب قبلش تواخبار نشون داده بودن یکی از بچه ها گفت می خواستن نرن اصلا یعنی چی این مسخره بازی ها اصلا چارشنبه سوری یعنی چی:به قول مهسا:دی!!.............یعنی واقعا دی!!!!!!!!!..............

منم گفتم خوب ما جایی نمی ریم ولی این مراسمو می گیریم........

پرسید یعنی چی کار می کنین؟

منم گفتم کل خونواده جمع میشیم یه سری آتیش روشن می کنیم از روش می پریم و می خونیم زردی تواز من سرخی من از تو..........

و خیلی جالب بود که تو جمع 9نفره ما فقط 3نفر بودیم که این مراسمو داشتیم.............

وبقیه یه جورایی بانگاهشون مارو مسخره م کردن:دی....

ولی جالبه که همه اون افراد تو همه مراسم دینی که یه جورای از فرهنگ عرب (1)گرفته شده شرکت می کنن ولی این طور مراسم فرهنگ ناب ایرانیشونو مسخره می دونن با اینکه این مراسم خیلی شادتر؛ قشنگ تروساده تر ازمراسم عربیه:دی............

واقعا چرا ما تا این حدخودمونو، فرهنگمونو،وطنمونو فراموش کردیم و بیگانه پرست شدیم :دی.....

چرا دیگه ایران ما ایران نیست چرا ویرانه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چرا ما بچه های خوبی واسه کوروش،آرش،کاوه واز همه مهم تر وطنمون ایران نبودیم؟؟؟

چرا نتونستیم ایرانی رو که روزی آرزوی تموم دنیابود ایرانی که تو اون عصر بی فرهنگی سرآمد فرهنگ بود ایرانی که تو اون عصر جاهلیت بت پرستی و زنده به گور کردن دخترا محل علم و یگانه پرستی و تساوی زن و مرد بود ایرانی که تو زمانی که کسی نمی دونست حق یعنی چه لوحی برای حقوق بشر داشت که بعد از قرنها سرمشق ملل متمدن امروزی شد و:ی!!...........

ما هنوز که هنوزه سرمونو به خاطر تاریخمون به خاطر روزایی که کوروش بود،آرش بود،کاوه بود؛ایران،ایران بود بالا نگه می داریم و بهشون افتخار می کنیم ولی بیچاره کوروش بیچاره ایران که این چنین فرزندای نا خلفی داشت که از پس نگه داشتن کوچکترین میراث هاشون بر نیومدنو...... وای بر ما.........

این روزها جو طوری شده که اگه کسی بگه من ایرانیم میگن طرف آمریکاییه و تازگی ها که یه پوند محاربم بهش می بندن ولی من نمی خوام چیزی رو نفی کنم الا اینکه ما واقعا مستحق تولد در چنین سرزمینی رو نداشتیم و هیچ علاقه ای هم به آمریکا و آمریکایی بودن ندارم:دی..... و از همه مهم تر اینکه من مسلمانم ولی عرب نیستم من یک ایرانی مسلمانم......که معتقدم دینداریمون نباید مانع از ایرانی بودنمون بشه.! همین

و امیدوارم که امسال همگی باهم در هرچه باشکوه تر برگزار شدن مراسم چارشنبه سوری تلاش کنیم ولی اصلا با این کارایی که بعضی انجام می دنو از این مراسم سوء استفاده می کنن باعث یه سری مسائل جبران ناپذیر واسه خوشون و بقیه می شن اصلا موافق نیستم ولی خود مراسم چهارشنبه سوری خیلی قشنگه...........

یه چندتا آتیش که از روش بپرن و اون شعر قشنگ زردیه تو از من سرخی من از تو...........

که در آستانه سال جدید تموم غم و غصه هارو به آتیش بسپاریم تا بسوزونه و به جاش سرخی و شادابی رو از آتیش بگیریم تا با شادی و انرژی وارد سال جدید بشیم.....

به امید چهارشنبه سوریه بدون حادثه!!!

به امید روزی که همه ایرانی ها به یادبیارن که کجا زندگی می کنن باز باهم به روز های اوج ایران برسیم و روزی برسه که زمام قدرت در دست یک ایرانی با غیرت باشه که نخواد کوروشو از تاریخ ایران حذف کنه و پرسپولیس رو به زیر آب فرو برره!!!

به امید داشتن ایرانی سبز و آزاد........

ببخشین خیلی طولانی شد:دی........

حتما نظر یادتون نره ها

هویجوری نوشت(1):(فرهنگ عرب خودم خندم گرفت مگه عربها هم فرهنگ داشته و دارن؟؟؟)

هویجوری!!!!!!!!!!!!!!!

سلام قبل از اینکه دوباره مطلبو اینا بزارم..........

قالب وبلاگو عوضیدم خواهشا نظراتتونو رک و پوس کنده بهم بگینا خوب!!!!!!!!!!!!!!!!Hello

منتظر نظرات زیباتون هستم

آخ که چقد دلم واسه مطلب گذاشتن تو بیسوادها تنگیده!!!!!!!!!!!!!!!!

جواب جوابیه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

به نام ایران

سلام خدمت شما دوستان عزیز به خصوص فائزه ی عزیز...

اولا ما باید تکلیفمون رو با خودمون روشن کنیم ببینیم چه چیزهاای رو قبول داریم مثلا تو گفتی که اگه اینا نریخته بودند تو خیابون کشته نمی شدند من واقعا نمی دونم چی بگم جز اینکه رجوع کنم به این مثال مشابه تاریخی که بعد از جنگ بین سپاه حضرت علی(ع)وعمرکه عمر گفت که خون عمارو همه این جوانانی که کشته شدند به گردن علی هست چون اون این جوون هارو آورده به میدون جنگ!!!!

آیا حضرت علی می خواستند وطنشونو دودستی به آمریکای وقت تقدیم کنن یا اینکه می خواستن به اسلام ضربه بزنن ودختراشونو با مانتوی تنگ و پسراشونو با موهای فشن بفرستن بیرون!!!!!!!!!!!

حرف تو به همون میزان مضحکه که حرف عمر در اون زمان البته میزان تفاوت تو با عمر در میزان تفاوتتون در میزان سواد.میزان آگاهی وخیلی چیز های دیگست البته از این نوع مثال ها تو تاریخ اسلام .ایران و کلا همه ملت هاکم نیست مثل همین انقلاب خودمون یا قیام امام حسین(ع) البته فکر می کنم نیاز به توضیح نیست که همه حاکمان وقت اونها اسم اسلام رو یدک می کشیدن!!!!

نه عزیز من دلیل ایرانی بودن و مسلمون بودن این نیست که هر بلایی سرمون آوردن جیکمون در نیاد که اگه در بیاد یعنی می خوایم که وطن و دینمونو به خطر بیاندازیم اتفاقا یکی از چیزهایی که تو اسلام ازش به نیکی یاد می شه همین جهاده که توصیه شده در برابردشمنان اسلام جهاد ثوابی بسیار داره و باید بگم هیچ کس تا به حال به اندازه همین آقای دکتر احمقی نژاد به اسلام ضربه نزده چون الان کار به جایی رسیده که خیلی ها دارن اسلام رو نقد می کنن ومسخره می کنن والبته حق هم دارن وقتی ماحکومتمون رو بر پایه ی اسلام بنا می کنیم و به ابتدایی ترین و ساده ترین نکته ای که نه تنها در اسلام بلکه در همه ادیان به اون اشاره و تاکید شده یعنی صداقت رو قبول نداریم و بی نهایت دروغ می گیم وحتی افراد و حکام دیگه رو به خاطر صداقتشون تمسخر می کنیم و می خوایم با همین اسلام ناب جهان رو اداره کنیم!!!!!...... اگه مسخرمون نکنن جای تعجب داره!!!! که توی زندان جمهوری اسلامی به دخترای مردم تجاوز میشه و برای اینکه مشخص نشه اسید می پاشن رو!!! یا اینکه شیشه رو توی بدن روح الامینی می شکنن بازم باید سکوت کنیم!!!!

می دونی درجریان انتخاب وزیر دفاع کشورمون هیچ کشوری به اندازه اسرائیل سود نبرد اونوقت نمایندگان احمق مجلس بافریاد مرگ براسرائیل برگ برنده رو به اسرائیل دادن ویک تروریست رو که تحت تعقیب پلیس بین الملله و اجازه خروج از ایران رو نداره رو به این عنوان گذاشتن تا یک ذره نگاه مثبتی که به ایران بود خراب بشه دراین صورت اگه ما مثل کبک سکوت می کردیم بهمون می گفتن ملت عقب مونده نه الان که فریاد الله واکبر و مرگ بر دیکتاترمون گوش دنیارو کر کرده!!! البته جناب دکتر اولین باری نبود که یک امتیاز حیاتی به اسرائیل دادن بلکه در سخنرانی قبلیشون در نیویورک اسرائیل رو ازشر یک قطعنامه بین المللی بسیاروحشتناک نجات داده وبه اسرائیل زندگی دوباره بخشیدند!!!! حالاکی می خواد کشورو دودستی تقدیم بیگانه کنه

توضیحات : اگه در این مورد سوال داشتی بگو تا شرح ماجرا رو بهت بگم!!!

توی کشورمانه تنها برای ما مسلمونا بلکه حتی برای ادیان دیگه به خصوص زدشتیان عزیز امام رضا(ع)وحرمشون از محدود مقدسات مشترکمونه و خیلی هم روی این حرم تعصب داریم درسته؟؟؟؟؟ حالاوقتی دکتر یک دیکتاتورعیاش که نصفی از عمرشو تو حرمسراش در حالتی مست با زنان حرمسراش درحال رقص و عیاشیه و نیمی از هیئت همراهش به ایران همین زنان هرزه بودند رو به این حرم مقدس می بریم و این مردک عیاش باکفش وارد حرم مقدس امام رضا(ع)وحریم مقدس میلیون ها ایرانی میشه وکسی خم به ابروش نمیاره این تقدیم دودستی کشور و مقدساتمون به این مردک نیست واقعا این آقا اگه می خواست به حرمسرای خودشم وارد بشه باکفش وارد می شه اونکه اوباماست حالا اونو می گم تا ده دوازده سالگی مسلمون بوده ولی هیلاری کلینتون که هیچ وقت مسلمون نبوده هنگام ورود به یک مسجد کوچک در ترکیه نه تنها کفششو درمیاره بلکه اول ادای احترام می کنه و بعد وارد میشه شاید اونا هیچ اعتقادی به مساجد و مقدسات ما ندارند ولی با این احترام به تمام مسلمونا احترام گذاشتند اونوقت آقای دکتر می ره بنزینو از همین مردک عیاش باقیمتی بسیار بیشتراز قیمت واقعی اون می خره آیا این تقدیم دو دستی مقدسات ما به یک کافر عیاش نیست اگه کسی کوچکترین اعتقاد و احترامی به این مقدسات داشته باشه آیابه این راحتی سرتعظیم وتقدیر به سوی این چنین فردی فرود میاره و درسخنرانیاش از اون تقدیر می کنه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!! در صورتی که اگه مایک هفته همون کشور رو تحریم کنیم و بهشون باج ندیم در عرض یک هفته به غلط کردن میافتن!!! اونوقت همین مردک از کشورش تا اینجا رو پابرهنه می دوه!!!

البته وقتی خودمون میایم یه خونه فحشاتوی حرم امام رضا(ع) راه میندازیم خوب بقیه خوبه که با ماشین وارد حرم نمی شن!!! بمیرم چه عذابی می کشه امام رضا(ع)

اتفاقا بر خلاف چیزی که تو فکر می کنی من الان با کمال افتخار می تونم فریاد بزنم و بگم که من ایرانیم چون بر خلاف چیزی که توی رسانه های داخلی می گن و تو فکر می کنی الان همه دنیا می دونن که ایران و ایرانی یعنی چی؟ می دونن که مردم ایران می فهمند و عقب مانده نیستند که هرکی هر بلایی سرشون بیاره سرشونو مث کبک بکنن زیر برف و اختیارشونوبدن دست یه مشت قاتل .تروریست واینکه ایرانی واقعی بهتره بگم دیندار واقعی از هر دین و آیینی باید دینشون رو به عنوان یک برنامه زندگی و دینشون بدانند و به آن ایمان داشته باشند نه به عنوان یک چیز خرافی که قدرت فکر کردن رو ازشون بگیره!!!!!!!!!!! و از توش هاله در بیاد و......

راجع به اینکه به طور غیرمستقیم شعار طرفداران احمقی نژاد رو راجع به اینکه با حظور موسوی بد حجابی می شه رو قبلا من راجع به این موضوع توضیح مفصلمو دادم توی مطلب بدون شرح!!!!!!!!!!!!!! دادم وفکر می کنم این ایده که مردم آقای موسوی روبه خاطرآزادی حجاب می خواستند همونقدر مضحک و بببخشید ابلهانه هست که ان مطلب که نداوسهراب ها باید کبک وار می زیستند تا دنیاشونو حفظ کنن ولی اونا از این بدن خاکی دل کنده بودند تازشم دیگه بی حجابی ما توی این چهارسال ماشالله رشد خودشو کرده دیگه بعد از این میرسیم به مینی جوپ پس ترس اون نداشته باش!!!!یه شعری از قدیما بود که می گفتن که اگر ریش است نشانه اسلام بزغاله است حجت الاسلام حالا اینم مصداق دیگری بر این شعره که خیلی ها فکر می کنن که مسلمونی به حجاب و حجاب به چادره اونم چادر مشکی!!!! اگه قرار بودیه تیکه پارچه اونم از رنگ مکروهش آدمواینطور معصوم کنه که دیگه خیلی با حال میشد!!!!!فکر کن

مثلاکسی که زناع می کرد و بعدشم یه چادر مشکی می انداخت سرشو میرفت بیرون و پاک ومطهر می شد!!دیگه هم نیازی به جهنمو قیامتو حسابرسی نبود راحت!!!!

راجع به خودمم باید بگم گرچه من چادری نیستم و حجابمم تعریفی نداره ولی افتخار می کنم که هیچ وقت زنگ تفریح پسرانبودم ودلمم ترمینال افراد مختلف نبوده ویه روز عاشقو یه روز فارغ نبودم من همین پوششم رو ترجیه می دم به اینکه چادر سرم کنم و زیر چادر دلبری!!!! به نظر من حجاب خیلی فراتر از یک کلمه و پوششه مثل روزه و قرآن خوندن و حتی نماز که برای خیلی ها بیشتر کاربرد دهن گذاشتن داره که یه جوری منت بذارن سر خداکه ما این کارا رو کردیم حالا دیگه ما خودمون شدیم خداو حق هرکاری رو داریم!!!!

راجع به چند قطبی شدن وتوهین به رهبرباید بگم که همین دکتر و رهبر عزیزو فهمیدتون بودن که اول لقب خس و خاشاک و بعد اغتشاشگر رو به مردم کشور خودشون دادن روزهای اولم آقای موسوی با تظاهرات و اینکه مخردم بهایی بدن مخالف بود حتی روز 23چند تا از اعظای ستادشو فرستاد بین مردم تا آرومشون کنه ولی وقتی رهبر فرزانه در عملی غیر قانونی مهر تایید رو به انتصاب دکتر زد و دیگه جای هر راه قانونی رو بست و همت و بلوغ فکری مردم رو دید در خیابان ها به مردم پیوست اون موسوی نبود که بیانیه داد و مردم رو دعوت کرد بلکه این مردم بودندکه ایشون و آقای خاتمی و کروبی رو به مبارزه حق علیه باطل دعوت کردند.... تازه مردم هیچ چوب و چماقی نداشتند و روز های اول تنها سلاحشون همون پارچه های سبز بود وشعارشون موسوی رای منو پس بگیر و الله اکبر ولی بعد از خطبه های تاریخی خامنه ای و یورش سپاه به مردم و به شهادت رسیدن عده ای جوان بیگناه که تنها گناهشان انتخاب بود و دستگیری فعالان سیاسی وسران اصلاحات از جمله آقای حجاریان که چند سال قبل خوشون بلایی سرش آورده بودن که حتی قدرت تکلم درست وغذا خوردن رو به تنهایی نداشت کم کم شعار ها به مرگ بر دیکتاتور! و دولت کودتا استعفا رسید! و بعد از اون همه رسوایی به خصوص جریان کهریزک برخی شعار جمهوری ایرانی!سر دادن یعنی حتی به لطف آقایون از اسلام گریزان شدندو بعد هم که نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران !که البته گفتند کسانی که این شعاررو دادند از آمریکا یی اند یعنی هرکس به نفع ایران شعار بده یعنی آمریکاییه این ارتباط مثل ارتباط شصت چی تو به مسائل اخیر بی ربط وچرت بود چون این مائیم که جو رو گرفتیم نه جو مارو.!!!!

راستی می دونستی که دارن یه پارازیت انداز مایکروویو روی برج میلاد می ذارن که کل تهران رو پوشش می ده ومسلما خودت عواقب و عوارض این امواج رو میدونی !!!!

و اینکه گفتی آزادی بیان هیچ جا نیست باد بگم به جز ایران.روسیه.ونزوئلا و چین در بقیه جاها هست همین چند وقت پیش تو آمریکا اوباما یه طرحی داده بود که به نظر مردم موفق نبود و بعد از فقط چند ماه مردم جلوی کاخ سفید شورش کردن اینارو حتما دیدی چون رسانه ضرغامی اینارو خوب نشون می ده و بعدش فقط مردم متفرق شدن نه کشته شدن نه زخمی و نه حتی دستگیرو نه خس وخاشاک و اغتشاشگر ضمن اینکه اونجا شبکه هایی هست که وظیفش نقد رئیس جمهوره وحتما تو اخبار دیدی که گاهی نشونشونم می ده! اینم که گفتی که اگه آزادی بیان باشه یه نفر یه نکته مثبت نمی گه باید بگم پاچه خواری که نیازی به آزادی نداره همیشه توی دربار همه حکومت هابودند مثل همین احمدخاتمی که یه آخوند هیچ یه دفعه میاد تو مجلس خبرگان جای هاشمی مهرتایید به خامنه ای می ده!!!!!!!!!!!! در ضمن سپاه ما از طالبان خیلی بدتره! اونجا هم چند شهر درگیر طالبانه اینجاهم تهران واصفهان مردم جرات بیرون اومدن ندارن!!!!

در ضمن فعلا که افغانیا به ما شرف دارن چون لااقل رایشونو شمردن!!! و هنوز هم احتمال ابطال مقداری آرای تقلبی وجود داره رای گیریشون رو به دور دوم بکشونن!!!

درود بر افغانستان!!!

بله رنگ سفید نشانه ی آزادیه ولی هرچیزی بنا به بعدی که داره می تونه نماد باشه مثل اون شعری که نسیم به سرو می گه که ای سرو به آزادگی نناز آزاده منم که از همه دنیابریده ام!! یا همین رضا صادقی درصورتی که همه قرمز رو رنگ عشق می دونن اون مشکی رو نماد عشق میدونه و دلایلی هم که میاره درسته و غیرقابل انکار پس هیچ وقت یک نماد و البته هیچ چیز ثابت نیست به جز خدا....

آره رنگ سبز هم یه نشونه است نشونه یک جنبش یک اتحاد اتحادی که همه رو باهر نوع پوششی با هردینی و... در کنار هم قرار داده وهر کسی که ذرهای دین یا وطنش یا هردشون رو قبول داره کنار هم علیه یک دشمن که هردوشون رو به نابودی کشیده قرار داده و الان دیگه نه تنها ایرانیان بلکه مردمی از هر ملیتی که از ظلم بیزار باشه رو در خوش جای داده!!!

نماد آزادی برای ما سبزه. سبزه اتحاد.سبزی که توی پرچممونه و نشان از آبادانی و آزادی میهن عزیزمون داره.سبزی که آره نشان از سیدی والا مقام داره جنبشی که پرچمدارانش سید هستند درسته خامنه ای هم سیده ولی خوب سید بودن نشونه معصوم بودن نیست!!! همه چیز خوب و بد داره حتی سیدا!!!

ما هم می گیم حق با اکثریته و برای پس گرفتن حق همون اکثریته که می جنگیم!!!!

ما هم می گیم این کشور آسون به دست نیومده که اینطوری مفت مفت کسانی که لیاقتشو ندارن بر صندلی حکومتش تکیه بزنن!!!!!!!!!!!

از وقتی که اون گزارشو از مجلس خبرگان دیدم کلی دلم واسه خودمون سوخت که چه کسانی دارن واسه ما تصمیم می گیرند!!!!!!!!!!!!!! نصفشون که خواب بودن یک درمیون هم اگه ازشون می پرسیدیم واسه چی اینجایی به جون خودم نمی تونستن بگن یعنی یا سمعکشون خاموش بودیا آلزایمرشون جواب نمی داد!!!!!!!!!!!

تو کشوری که 70% جمعیتش جوونه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

هیهات ذلت ذلت!!!!!!!!!!!!!!!!

اینم جوب جوابیه ی من!!!!!!!!!!!!!!

ببخشید خیلی طولانی شد ولی به جون خودم کلی هم خلاصه کردم معذرت می خوام!!!!!!!!!!

فعلا بای

عاقبت این موج سبز به ساحل می رسد!!!!!!!!!!!!!!!

درود بر ایران و ایرانی!!!!!!!!!

راستی اگه غلط املایی انشایی چیزی دیدین بزارین پا حساب بیسوادیمون!!!!!!!

 

ایران

به نام ایران

سلام بالاخره بعد از یه غیبت طولانی آپیدیم

اول :

از همه از تمامی کسانی که حماسه ی قدس سبز رو برگزار کردند کمال تشکر رو دارم ... دم همتون گرم...

دوم:

یه دوستی تو نظرات خصوصی دو تا نظر با اسم های متفاوت داده که نمی دونم منظورش از اینکه با دوتا اسم نظر داده چی بوده... حالا ... در جواب به ایشون باید بگم شما غصه اوناشو نخور اندازه شما کار می کنه.... ناراحت نباش.!!!....

سوم:

یه دوست عزیزی گفته بودن که چرا این تجمعات فقط تو شهر های بزرگه و شهر های کوچیک کاری نمی کنن باید بگم به نظر من مشکل اصلی هماهنگیه چون برای مثال توی یزد چند گروه رفته بودن مثلا خانومایی که با دستبند های سبز بسته بودن و توی سکوت دستشون به علامت پیروزی بالا برده بودن و بعد از اینکه یه سری بسیجی رفتن طرفشون و شروع کردن به شعا مرگ بر منافق و یکی از آشنایان ما گفت که رفته و اون بسیجی ها رو پراکنده کرده و البته اون بانوان قهرمان هم هر چند شعاری ندادند ولی گاهی سکوت خیلی دردناک تر از حتی باتوم برقیه دمشون گرم... توی ردیف آقایون هم خیلی ها بودن ولی چون هماهنگ نبودن نمی دونستن باید چی کار کنن و نباید فراموش کرد که دو طرف راهپیمایان رو یه گاردی با متعلقاتش همراهی می کرده که خوب ملت می ترسیدن شعار بدن در صورتی که جمعیت خائن وطن فروش توی یزد حتی شاید یک چهارم کل جمعیت نباشه و خیلی راحت می شه محوشون کرد ولی مهم همون حرکت اوله البته دیوار نویسی هایی مبنی بر قدس سبز و جنبش سبز هنوز زنده است هستش ولی خوب مشکل همون حرکت اوله البته نه اینکه اصلا کاری نکنیم تا روز های اول که حتی زد و خورد هم شد و واقعا جوی خون جلوی دانشگاه یزد به راه افتاده بود و بعدشم تا تجمعات توی مسجد حظیره محل آرامگاه سومین شهید محراب شهید صدوقی بود و تا یه مدتی هم الله و اکبر هم می گفتن وبا بازگشایی دانشگاهها و حضور دانشجویان شهرستانی احتمال می ره تجمعات بیشتری داشته باشیم و فکر می کنم باید با استفاد از دانشگاهها این هماهنگی رو توی شهرستان ها هم به وجود بیاریم و از حالا بایدمقدمات یه تجمع درست حسابی رو در زمان باز بودن دانشگاها و حضور دانشجویان فراهم کنیم و....

انشالله ظلم رفتنی است

چهارم اینکه:

این چهارمین مطلبیه که می نویسم واسه آپ کردن دلیلشم تنوع موضوعات قابل بحثه که فعلا من بنا به شرایط موجود بهتر دیدم در این مورد بنویسم

و پنجم مطلب:

قدس. فلسطین.حماس.غزه. و همون نمایش مسخره و تکراری 30سال گذشته از شنیدن هر کدوم از این کلمات هم حالم به هم می خوره هم بیشتر خودمو به نخست وزیر محبوب زمان 8سال دفاع مقدس مدیون می دونمو از حیث داشتن چنین وطن پرستی بیشتر احساس غرور می کنم و از یه طرفم وقتی می بینم یه سری از خدا بی خبر از مردم خودشون بی خبرندو فلسطین رو ناموسشون می دونن و قتی هم کسانی پیدا میشن که سنگ مملکت خودشونو سینه می زنن می گن اینا باجگیر آمریکا و انگلیس و... هستند.

تو یکی از وبلاگ ها یکی نظر داده بود گفته بود وقتی من عکس های بچه های فلسطینی رو دیدم اینقدر گریه کردم که دیگه اشکی واسه ندا و..... باقی نموند!!!!!!!!!!!!!!!!

دوست عزیز اونجا جنگه ماهم تو 8 سال جنگمون شهید دادیم خداییش من هیچ وقت برای فلسطینی گریه نکردم من زمانی گریم می گیره که مادری تک وتنها تو کشور خودمون برای اینکه هزینه زندگی خودش و بچه هاشو تامین کنه می ره خونه مردم کار می کنه و حتی در مواردی حاضر وشاید بهتره بگیم مجبور به خودفروشی می شه اینها فاجعست نه کشته شدن مردم یک کشور در حال جنگ.جنگی که به تعابیری مقصر اصلیش خود اعراب فلسطینی هستن............

من وقتی گریم می گیره که پول هایی که تحت عنوان صدقه به کمیته امداد داده می شه یک راست می ره واسه جهیزیه دختران فلسطین و باج به چاوز و حسن نصرالله و البرادعی و....... اونوقت یه عده تو کشور خودمون محتاج به یه لقمه نون خشک هستن دختری از یه خانواده کم درآمد آبرو دار که چون پول تهیه جهیزیه رو ندارن نمی تونه ازدواج کنه یا دانش آموزی از همین قبیل خانواده ها که چون قدرت پرداخت هزینه تحصیل رو ندارن مجبور به ترک تحصیل میشه............

من وقتی گریم می گیره که توی یک کشور مسلمون که همه خودشونو بنده خدا می دونن و اونو می پرستن به جای اینکه ازنعمت دست و پا و تن سالمشون برای کار استفاده کنن همون نعمتو به کار می گیرن تا دنبال ماشین یک بنده ی دیگر خدا یکی از کمینه ی مردم بدوندو نامه ای بهش بدن تا صدقه بگیرن

می گن از سال بعد قراره بخش های حکومت ایران قبل از اسلام رو از کتاب ها تاریخ دوره راهنمایی و دبیرستان حذف می کنن این یعنی پاک کردن هویت

اینا درد داره اینا آدمو می سوزونه نه مردن یه فلسطینی

از هرچه عرب به خصوص فلسطینیه بیزارم دلم می خواد فقط داد بزنم بگم

مرگ بر فلسطین

مرگ بر حسن نصرالله

می گن حامیان موسوی و خاتمی کافر و بیگانه پرستند

ولی من مسلمونم دینم رو هم خیلی خیلی دوست دارم....

ولی من ایرانیم و یک ذره از خاک بیابون ایرانم رو با صدتا دریا و هیچ چیزی عوض نمی کنم

از دیکتاتور بدم میاد چون می گه مسلمون و بهائیت رو ترویج می ده!!!!!! و سرمایه کشورمون رو به اعراب فلسطین و .... میده

اگر ایران به جز ویرانسرا نیست من این ویرانه ها را دوست دارم.

ششم:

هفتم مهرهم تولد رئیس جمهور منتخب مردم میرحسین موسوی است و هم تولد دائی جون خودم این روز رو به هردوشون تبریک می گم وآرزوی طول عمر و سعادت برای هر دوی این عزیزان دارم

تولد موسوي

میرحسین عزیز 68 ساله و دائی گل من 29 ساله می شه

امیدوارم شب هفتم مهر با فریاد های الله اکبر و پرواز باد بادک های سبز بر فراز شهر های ایران تولد رئیس جمهور عزیزمون رو تبریک بگیم....

هفتم:

بازم به خاطر غیبت طولانی عذر خواهی می کنم شاید مطلبم خوب نشده باشه چون سعی کردم کوتاه اشه خوب یه خورده از سر و تهش زدم انشالله تو مطالب بعدی جبران می کنم

فائزه گفته بودی جو رو عوض کنیم باور کن خیلی تلاش کردم شاد بنویسم از اتفاقات خوب بنویسم ولی نمی تونم شاید باورت نشه ولی من خیلی عوض شدم خیلی چیزها که برام مهم نبود الان مهم شده و برعکس چیزهایی که مهم بوده پوچ.......

هر وقت می خندم قیافه ندا و.... میاد تو ذهنم دارم دیوونه می شم

ولی خوب خودت می تونی جو رو عوض کنی

الان هم کلی خوشحالم که عروسی افسانست و از طرفی وقتی فکر دیدن...... می کنم حالم گرفته می شه

هر وقت

هشتم اینکه:

روز هشتم هم عروسیه افسانه جونه از همین جا باز به محمد و افسانه عزیز تبریک می گم......

راستی نهم:

از حماسه آفرینی مردم غیور و وطن پرست ایرانی حاضر در نیویورک به خاطر استقبال گرم از دیکتاتور قرن 21کمال تشکر رو دارم و هم از نمایندگان کشورهای دیگه که هنگام سخنرانی خون آشام قرن سالن رو ترک کردناز همین جا تقدیر می کنم

راستش یکی می گفت کاشکی نرفته بود آبروی ایرانو برد ولی من خوشحالم که رفت اولا که همه کشورها می دونن که خون آشام مشروعیت نداره و به هیچ وجه نماینده مردم ایران نیست دوما اینکه از تحقیرش دلشادم سوما بازم از تحقیرش خوشالم

 

عاقبت این موج سبز به ساحل می رسد

به نام ندای سرزمینم ایران

سلام خدمت همگی دوستان عزیزوبزرگوار ایرانی وسلام به ندای عزیز به وبقیه شهدای راه حق و عدالت:

خیلی وقت ها پدرمادرم منو دعوا می کنن که هیچی نگو ایناخیلی زود آدم میکشن پس نه خوتو اذیت کن نه ماروکه اینا همشون سروته یه کرواسن منم جواب می دم مگه خون من از نداو خیلی های دیگه که تو این راه شهید شدن رنگی تره تا اینکه چند روز پیش که توی حرم آقا امام رضا(ع)نشسته بودم و توی آرامشی که تو اون فضا بود به کل قضایای چند وقت اخیروکلا به خیلی چیزافکر کردم ازحرف خودم خندم گرفت تازه فهمیدم اون خون من نیست که رنگیه بلکه اون خون ندا بود که از خون خیلی از ماها رنگی تربود.

میگن اسم هرکسی تقدیرشه وخیلی وقتها خدا خودش اسم بندگان مخلص خودشو مقدر می کنه!

مثل سیدمحمدخاتمی که مثل جدبزرگوارش محمد(ص) واسه ما مردم عصر خودش خیلی بزرگه و هرحرفی که زد رو ما بعد از چند ماه یا حتی چندسال می فهمیم و خیلی ها حتی هنوز هم معنای حرفی که هشت سال پیش زد و گفت آزادی بیان و فکر و اندیشه ما رو نفهمیدن و به جای فکر کردن توی یک فضای امن و آزاد فکری و علمی بنا به تبلیغ دشمنان محمد وآیین پاکش که از فهمیدن ما می ترسیدن حجاب برداشتیم!!! و یک ازادی معنوی را با یک آزادی پوچ دنیای عوض کردیم ولی محمد باز هم مثل جدبزرگوارش یا بهتره بگم اجداد بزرگوارش هیچ وقت کوچکترین بی احترامی به دشمنانش نکرد و هیچ وقت به درشتی بادشمنانش سخن نگفت. محمد مثل جد بزرگوارش خیلی هارو اینقدر افسون سخنانش کرد که رئیس جمهور فرانسه به گفته خودش پیش پای دونفر از پله ها پایین اومد یکیش محمد نماینده و فرزند ایران بود.پادشاه عربستان هم محمد رو به خونه ی خدا بردو شال مخصوص رو برگردن نماینده ایران انداخت تا همگی سر تعظیم به سوی ایران وایرانی فرود آورند. والبته محمدبا استفاده از این نعمت سخنوری مثل جد بزرگوارش محمد امین از حیثیت و عابروی ایران وحتی اسلام یا به بیان دیگه ایران اسلامی دفاع کرد زمانی که زنان حقوقی واسه خوشون داشتند و...

قبل از اسلام کوروش نام ایران و ایرانی روسربلندنگه داشت و بعد از اسلام هم آقای سید محمد خاتمی

ودیگه مثل میرحسین موسوی که ایشون روهم می خواستن مثل جدبزرگوارشون امام حسین(ع) ازمیدون به در کنند کفار با وعده ی پول و...خواستند فکرونظرمردم را بخرند ولی این بار کوفیان هوشیار بودندولی کفار خسته نشدند وعقیل کشی رو دستور کار خوشون کردند و مثل کربلا باپرچم های سرخ خشم و جنگ بر پرچم سبزعدالت و مظلومیت حسین تاختندگرچه حسین راشهیدکردند و جشن پیروزی گرفتند ولی به تعبیر زیبای آیت الله زنجانی حسین هیچوقت مغلوب نشد بلکه مظلوم شد ومظلوم ماند.

نداهم یکی از همین بندگان عزیز خدا بود آره ندا تو انتخاب شده بودی آره تو اومده بودی که این حماسه رو بسازی و ندای میلیونها ایرونی باشی آره ندا روزی که به دنیا اومدی وآغوش گرم پدر مادرت تنها ماوای امنت بود و توی بغل بزرگ خانواده اذان توی گوشت می خوندن و تو توان کوچکترین کارهارو هم نداشتی تو ندا بودی نمی دونم شاید پدر مادرت اسمتو از میون چندتا اسم که توی قرآن گذاشته بودن انتخاب کردن شایدم از همون اول باهم سر این اسم به توافق رسیدن ولی چیزی که مسلمه اینه که اسمت از بین چند تا اسم دیگه که هرکسی دوست داشت صدات کنه انتخاب شده و اراده ای مافوق همه اونا بوده که خواسته تو ندا باشی و اون اراده خدای حکیم و قادر بوده!!!

نمی دونم اون لحظه ای که پدر مادرت برای اولین بار تورو دیدن چه آرزویی واست کردن شاید می خواستن دکتر بشی مهندس بشی یا هر چیز دیگه ای ولی چیزی که مسلمه اونا بیش از هر چیزی می خواستن تو مایه ی افتخارشون باشی تو جاودان باشی و مایه ی فخر ایران وایرانی باشی... شایددکترنشدی تا جون خیلی هارو نجات بدی شاید مهندس نشدی تا واسه خیلی ها سرپناه درست کنی و... ولی شهید شدی و خیلی هارو از خواب غفلت بیدار کردی چه افتخاری بالاتر از شهادت توراه حق وعدالت چیزی که آرزوی همه هست ولی فقط بندگان خاص خدا به این سعات می رسن...

ندا شایدتا حتی قبل ازچند هفته پیش کسی جز خانواده دوستان آشنایان نمی شناختنت ولی امروز تو نه تنهاندای چندین میلیون ایرانی بلکه ندای هر انسانی شدی که معنای اون نگاه معصومتو درک کرد...

و ای سهراب باز هم ناجوانمردانه در بهار جوانی قربانی کینه دنیا پرستان قدرت طلب که پله های ترقیشون رو روی مردار مردم بی گناه می سازند شدی... سهراب بازهم کسی به بازوان قدرتمندت نگاه نکردند و بازوبند عدالت و وطن پرستی تو رو ندیدند... هیچ کس تو چشمای معصومت نگاه نکرد ونپرسید برای چی می جنگی این بار هم حریف با نیرنگ و با سلاح های گرم برتنها سلاح تو که وجود پاک وبی ریا وتفکر وحضور سبزت بود تاخت.... اونها از بیشتر فهمیدن تو می ترسیدن ولی این بار هم نوشدارو پس از مرگ سهراب چون تو خوب فهمیده بودی و خیلی هم خوب فهماندی...

به قول دکتر شریعتی:

اگر مثل گاو بزرگ باشی میدوشنت

اگر مثل خر قوی باشی بارت میکنند

اگر مثل اسب دونده باشی سوارت میشوند

فقط از فهمیدن تو میترسند

ولی شما فهمیدین و اونا رو اونقدر ترسوندین که رازی به ریختن خون پاکتون شدن ولی شما تسلیم نشدین و در آخرین لحظات بانگاه معصومتون فهماندین و رفتین خوش به سعادتتو

آره ندا وسهراب و... شما ها رفتین تا بمونین...

عاقبت این موج سبز به ساحل می رسد

اندکی صبر سحر نزدیک است

بدون شرح!!!!!!!!!!!!!!!!

سلام

لطفا قبل از هرگونه نظر اول مطلبو بخونین بعد به وجدانتون رجوع کنین و نظرتونو بگین!!!

خواهشا نظرتونو بگین !!!

 

اول از دوست خوبم فروز عذر می خوام که به این سرعت روی مطلبش مطلب گذاشتم ولی خوب مجبور بیدم و اینکه می گین من به یزد کلید کردم چون شهرمه و علاقه ای هم به دروغ ندارم و از چیزهایی هم که میگم مطمئنم و واقعا ای کاش و راجع به اون شهرستانی ها هم که گفتین جوابتون توی متنه و اینکه میگی دیکتاتور به کشورش خیانت نکرده باید بگم دروغ بزرگترین خیانته!!!

آقای موسوی هم کاری که تو مدت نخست وزیریش کرده بوده این بوده که به مردمش توهین نکرده بودو کشور رو تو اون موقعیت سر پا نگه داشته و نهایتا هم راه دزدی رو بسته که باعث تنفرخیلی هااز ایشون شده

همتون قضایای چند وقت اخیر رو می دونین اول قرار بود در مورد یه موضوع دیگه ای مطلب بزارم ولی خوب شرایط اینطوری شد البته به اون موضوع هم می رسیم اول یکی از دوستان بعد از کلی اتهام به حامیان موسوی گفته بود برخی می گن طرفداران احمدی بیسوادن به عنوان یه بیسواد خیلی بهم برخورد و باید بگم بیسوادها حرمت دارن و البته قدرت تفکر و تعقل و درسته که بیسوادیم ولی غافلو قاتلو دروغگو و فریبکارو وطن فروشو برادرکش نیستیم!!!!

خیلی وقتها که با طرفداران احمدی حرف می زنم و علتشونو می پرسم میگن دزدگیره!!! منم می گم اگه دزد گیر بود تو اون4سال بدون حرمت شکنی و توهینو توهم اگه مدرکی داشت رو می کردومی کشوندشون پای میز محاکمه نه اینکه جایی که اونا قدرت دفاع ندارن شیر بشه و واسه حفظ قدرت دست به هر کاری بزنه!

میگن طرفدارای موسوی یه مشت بچه سوسول لاتن! احمدی جلوشونو می گیره واسه همین حرص می کنن وکلی از این حرفا! البته خودشم که میگه ما خار و خاشکیم!

البته باید بگم آینده کشور هم دست همین جوونای با غیرت ایرانی یا به تعبیر شما خس و خاشاکه نه کسانی که ایمانشونو به یک گونی سیب زمینی میفروشن! و باید بگم ما خس و خاشاک که هیچ خاک زیر پای آقای موسوی هم هستیم بعدشم آخه برادر من اون8سالی که آقای موسوی نخست وزیر بودن چند تا زن مانتویی بود چندتا پسر موقشنگ بود یا چرا راه دور بریم تو همین دوره آقای خاتمی که همه متهمش می کنن که بد حجابی ماله دورن اونه چندتا مانتو آستین کوتاه بود چند تا شلوار فاق5سانتی بود وحالا بد حجابی می گیم یه چیز شخصی و دینیه ولی جالبه بدونین تو این 4 سال آقای دزدگیرمیزان بچه های نامشروع و حاصل ازدواج موقت که به بهزیستی میسپارن 20% افزایش داشته! واقعا تو این مدت این آقا جلوی چیو گرفته!!!! !

میگن به روستایی ها خیلی میرسیده باید بگم به جز این گونی های سیب زمینی پوسیده که می خواسته بفرسته به فلسطین و خوب اسرائیل هم اجازه نداده و اونم وقتی دیده داره می پوسه ونزدیک انتخاباتش هم هست پخش کرده تو روستا ها وخواسته رای مردم رو بخره بعضی هم می گفتن تاریخ و عاشوراو آدم فروشی اهل کوفه داره تکرار میشه ولی بایدبگم اون عصر جهالت بود که ملت ناجیشون حسین رو به پول فرختن و ارتش ظلم هم عقیلشون رو شهیدکردنو صدایی بر نیومد و بعدم حسین رودر اوج مظلومیت شهید کردن!

بر خلاف نظر خیلی ها باید بگم ما اهل کوفه نیستیم حسین تنها بمونه! نه تنها ناجیمون رو به صدقه و نامه و سیب زمینی نمی فروشیم بلکه انتقام خون عقیلهامون رو هم ازتون می گیریم!

والبته اگه منظورتون از کمک به قشرمظلوم سهام عدالته باید بگم این طرح مال آقای خاتمی واز اونجایی که اقوام خودمون تو اون دوره مددکار بهزیستی بود توی سال آخر دوره آقای خاتمی بود که اون گفت که اسم مدد جوهارو رد کردیم واسه این طرح والبته غافلان این طرحو به این دولت نسبت می دن!!!

ویکی دیگه این آقا مردمو به بهونه نامه و صدقه دادن میکشونه دنبال ماشینش واقعا مردم ما اینقدر بی حرمت شدن که تو یک چهارم آدم اونا رو بکشونی دنبال ماشینت و بعدشم با کلی منت حقشونو به عنوان صدقه بهشون بدی و غافلان هم واست هورا بکشن!!! و بعدم بگی من به این گدا گوده ها افتخار می کنم!! گدا گوده هم خودتی! یکی می گفت اینقدر این آدم خوبه یه نفر سه تا دختردم بخت داشته و بیکار بوده و نامه نوشته واسش اونم سیصدهزار تومن بهش داده خیلی مرده اولا باید بگم اون پدر نبوده یه موجود تن پرور و به احتمال زیاد معتاد هم بوده که به این راحتی دستشو جلو کس و ناکس دراز می کرده یک انسان آبرومند دستشو فقط پیش خدای خودش دراز می کنه. بعدشم احمدی هم اگه می خواست کاری واسش بکنه یه کاری واسش جور می کرد نه اینکه اونو به نون گدایی عادت بده بعدشم واقعا تو این دوره با سیصد هزار تومن چی میشه خرید!!!!

همین طور که می دونین رای یزد رو 105%اعلام کردن از آقای وزیر پرسیدن چرا یزد آمارش اینطوریه گفتن چون مردم به خاطر آب و هوای خوب شمال می رفتن شمال مسافرت !!!!!!!!!!!!! ای کاش تو دربار این حکومت یه دوره جغرافیای ایرانشناسی برگزار می شد تا دیگه شاهد این سوتی ها نباشیم!!!

درمورد تعرفه هم پرسیدن که چرا کم اومدآقای وزیرهم گفتن مثلا دوره هفتم که آقای خاتمی 20میلیون رای آورده بودن وکلا 27میلیون نفر تو انتخابات شرکت کرده بودن45میلیون تعرفه چاپ شده بوده الانم که 40 میلیون نفر رای دادن باید 80میلیون تعرفه چاپ میشده!!!!!!!!!!!!!!!! آخه آقای وزیر اون دوره که مثل الان نتیجه از قبل معلوم نبوده که به نسبت دوبرابر چاپ کنن بلکه اون موقع 40میلیون واجد شرایط بودن الانم گویا 49 میلیون واجد شرایط بودن بعدشم آقای وزیر جمعیت ایران70میلیونه شما اون 10 میلیونو از کجا می خواستین بیارین!!!!!!!!!!!!

البته گویا شورای نگهبان در حرکتی نمادین قراره 10% آرا رو بشماره احتمالا یه 20میلیونی از این 14 میلیون رای آقای موسوی هم قراره کم بشه!!!!

و قضیه شهیده ندا آقاسلطان رو هم که بعد از یک هفته به صورت خیلی تابلو ماستمالیزیشن شد!!! ونامه ای نمادین از طرف دیکتاتور قرن برای گرفتن قاتل نوشته شد و خواسته قاتلشو مجازات کنن یعنی یه جورایی خواسته خود کشی کنه!!!

البته به قول مامانم خدا توی هر کاریش حکمتیه اگه اینا واقعا آرا رو شمرده بودن و آقای موسوی شده بالاخره باید زیر نظر همینا کار می کرد و اذیتش می کردن نمی گذاشتن کارشو بکنه و اعتماد همه هم نسبت بهش صلب می شد ولی الان یه قهرمان ملی شده!!

خیلی طولانی شد ببخشین ولی ارزش خوندنو داشت!

خدایا به خانواده ی شهدای والامقام راه آزادی و عدالت صبرو به ما عزت و لیاقت عطا کن تا بتونیم راهشونو ادامه بدیم و اجازه ندیم خونشون پایمال بشه...

در آخربرای شادی روح شهدای گرانقدرمون سه صلوات

و در صورت تداوم آقای احمدی نژار برای 4سال آینده برای کشور فاتحه مع الصلوات

ودر آخر هم وبم رو با یک شعر از خانم زهرا رهنورد مزین می کنم....

گرگها خوب بدانند، در این ایل غریب

گر پدر مرد، تفنگ پدری هسـت هنوز

گرچه مردان قبیله همگی کشته شدند

توی گهواره چوبی پسری هست هنوز

آب اگر نیست نترسید، که در قافله مان

دل دریایی و چشمان تری هست هنوز

سبز باشید و سربلند

یاحق


پیوست!


مهرناز جون به عنوان ی پیوست این رو به پستت اضافه می کنم( البته با اجازه)

پستتو خوندم با بعضی(خیلی) از حرفات موافقم ولی می خوام بگم تو هم حرمت رو به جا بیار و تند نروفقط می خوام اینو بگم تا ی ذره آرومت کنم. اینو می گم نه واسه اینکه تاکید کنم کی خوبه و کی بد فقط واسه این که حساب کارمون دستمون بیادقبل از اون که اون بالایی به حسابمون برسه!

همه می دونن ما سه نوع حق داریم: حق النفس

حق الله

حق الناس.

خدا می گه من از حق خودم می گذرم اگه تو بنده ی لایقی باشی و برای جبران اون تلاش کنی.

حق النفس هم قابل جبرانه. مثل آب کردن گوشت حرامی که بر تن انسان روییده!

اینا رو از خودم نمی گم. هر کسی می دونه.واما مهمترین حق. حق الناس. مردم تنها حقوق مادی ندارن(مث پول نفت) حقوق معنوی هم دارن. که جبران این حقوق کار ساده ای نیست. و عمر کوتاه انسان ها کفایت نمی ده واسه جبران این حق.

پس تا جایی که ما می تونیم و تلاشامون نتیجه می ده  تا جایی که می تونیم از حق خودمون دفاع می کنیم ولی باقیش و می ذاریم واسه اون دنیا. واسه  اونجایی که خدا حاکم و ظالم محکوم وخدای من وتو بهتر می دونه که چی  داره اتفاق می افته.

کسانی که در راه ما تلاش و مجاهده کنند قطعا راههای خود را به  انان می نماییم وبی تردید خدا همراه نیکوکاران است.(سوره عنکبوت آیه 69)

هیچ کاری برای خدا دشوار نیست(سوره فاطر آیه 18)

عاقبت این موج سبز به ساحل می رسد.

 

تا میرحسین یک یا حسین

تا میرحسین یک یا حسین

 

بر ایرانی مباد داشتن رئیس جمهوری که در سیاست

ناموس گرو بگیرد

سلام مدتهاست که من مطلب نذاشته بودم ودر ابتدا به عنوان مدیر روابط عمومی بیسوادها و مدیر

 هیئت مدیره بیسوادها حمایت خود رو از کاندیدای محبوب و کاربلد سید بزرگوار مهندس میر حسین

 موسوی اعلام میدارم.

و این وبلاگو به عنوان ستاد مردمی رئیس جمهور آینده اعلام می دارم کسی که یار و یاور بنیانگذار این

 انقلاب بوده و توی هشت سال دفاع مقدس کارنامه موفق و قابل قبولی از خود به جا گذاشته چیزی

 که هم با آماری که خودبزرگوارشون اعلام کردند و هم چیزی که پدر مادرامون میگه مطابقت داره

 واقعاکار آسونی نیست توی اون زمانی روزانه که 100تا200 تا شهید می آورد و خانواده های داغداری

 که تو اون بهره زمانی تنها چیزی که می دیدند جنازه جوونشون بوده و تو اون زمان اونقدر این داغ رو

 شونه هاشون سنگینی می کرده و چیزی که بقیه بهش می گفتن شهید واسه اونا مرگ عزیزشون بوده و

 جواب این خانواده هارو دادن که شاید مهمترین انتظارشون پاسداری از خون جوونشون وارج نهادن به

 مقام والاشون بوده چیزی که در سال گذشته اصلا رعایت نشد و نه تنها به مقامشون ارج ننهادن بلکه

 باعث تحقیر اونا و زیر پا نهادن خون و حرمتشون و عذاب دادنشون و کشتن یه عده جوون دانشجو به

 بهانه اونا چیزی که دقیقا مقابل هدف اونا بوده اونا جونشونو دادن تا مردم کشورشون در آسایش باشند

 نه اینکه به خاطر اونا جوونای مملکتشونو بکشن (با استناد به اتفاقات اخیردانشگاه امیر کبیر)و کشور

 رو تو اون حال سر پا نگه داشت و مردم حتی یک روز طعم گرسنگی و بد بختی و واقعا جنگ زدگی رو

 نچشن و مهمتر از همه حفظ حرمت همه مردم و بدون اینکه مثل این فلسطینی ها دست کمک به

 سوی هیچ کسی بلند کردن وحقیر شدن و حفظ حرمت ایرانوایرانی چیزی که در این 4 سال معکوس و نه

 تنها مردم طعم فقر رو چشیدن بلکه برای گرفتن حقشون باید با دست گرفتن یه نامه دنبال ماشین

 می دویدند تا حقشون رو به عنوان صدقه بهشون بدن و در تمام دنیا تحقیر بشن تنها جایی که ایرانی

 تحقیر نمی شد توی مکه بود که به لطف سخرانی بی ادبانه و ساده لوحانه آقای دیکتاتور که مثلا برای

 بیدار کردن مسلمونا بوداتفاق افتاد و مسلمونای عربستان مسلمونای ایرانی رو که برای زیارت خونه

 خدای مشترکشون رفته بودن حسابی تحقیر کردن و به قول یکی از زائرا ما تو دوره دولت قبل (دولت پر

 افتخارسید محمد خاتمی) از زائرا جز خاطرات خوش و احترام چیزی نشنیدیم و به با اون خیال وارد مکه

 شدیم ولی اونجا با ما بدتر از حیوون رفتار میشد آره ایرانی اینطور تحقیر شد .....واقعا جای تاسفه!!!!!!

ای وای خدا چه بلای سر ایرانمون آوردن.........................

و نکته جالب اینکه توی مصاحبه ای که از مردم اسرائیل شده بود همه مردم اسرائیل می گفتن ای کاش

 دوباره احمدی نژاد رئیس جمهور بشه چون اینقدر ساده لوحه که همه چیز رو به زبون میاره و هرکس

 دیگه ای رئیس جمهور ایران بشه ایران از لحاظ دیپلماتیک قوی میشه و ما دیگه نمی فهمیم که اونا

 چه فکری تو سشونه و نمی تونیم ازشون استفاده کنیم و اسرائیل تو این 4 سال بیشترین استفاده رو از

 ایران برده و به تمسخر ایران پرداختند آیا این واقعا آرمان والای امام خمینی(ره)و شهدای ما

 بوده؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!

و چیز دیگه ای که در مورد آقای موسوی خاص بود عدم استفاده ابزاری از بانوان توی تبلیغاتشون بود

 بقیه کاندیداها یه مشت خانوم بد حجاب رو میاوردن کنارشون باهاشون عکس می گرفتن یعنی قراره

 آزادی بهمون بدن مگه آزادی فقط به حجابه مسئله حجاب یک مسئله دینیه نه سیاسی!!!!!!!!!!! در ضمن

 این آقای دیکتاتور اولین طرحی که به مجلس داد طرح چند زنی واسه آقایون بود که اونجا خانوما رو به

 اندازه یه حیوون حساب نکرده بود حالا واسه من 4 تا دافشو جمع کرده باهاشون عکس می گیره که

 مارو گول بزنه!!!!!!!!!!!!!!!!!

دیشب هم که تو مناظرش با کروبی دروغ گوییش با اعلام آمار دروغ اثبات شد البته برای کسانی که

 بیاندیشند چون امار فقط رو کاغذ نیست آمار چیزیه که شما دور و بر خودت می بینی و حس می کنی در

 ضمن به هیچ کدوم از سوالهای کروبی هم که جواب نداد!!!!!!!

ما برای آنکه ایران

خانه خوبان شود

خون دل ها خورده ایم

خون دل ها خوردهایم......

سعی کردم کوتاه باشه ولی دیگه نشد تازه کلی مطالبو نوشتم من به مهندس موسوی رای می دم اینم

 برخی از دلایلمه اگه تونستم باعث روشنگری کسی بشم خوشحال می شم اگرم کسی حرفامو قبول نداره

 یا اینکه طرفدار کس دیگه ایه دلایلشو بهم بگه ماهم بدونیم در ضمن آمادگی مناظره با هر کسی رو

 دارم به شرطی که دروغگو نباشه مثل آقای دیکتاتور

راستی تو یزد که خیلی خبره جوونا تو خیابون همش دارن می خونن

سید موسوی دوست داریم ما دوست داریم ما

و نکته جالب دیگه اینکه از میون موج عظیم طرفدارن موسوی رد میشدیم می رسیدیم به ستا

د انتخاباتی آقای دیکتاتور و 10 نفر 7 بچه 7-8 ساله و سه جوون وقتی جوونه اومد تبلیغ بندازه تو

 ماشین گفت اینا همش الکیه را فقط موسوی خیلی باحال بود کلی خندیدیم

سبز باشید

نظر یادتون نره

فعلا بای

یاحق

بدون شرح!!!!!!!!!!!!!!!!

سلام تموم شد استقلال قهرمان شد

به استقلالی ها تبریک می گم دیگه از کمترین شانس بهترین استفاده رو برد پارسال سر گل دقیقه96 همه خودشونو جر دادن ولی امسال خوب با این نتایج 4-1 و اینا کنار اومدن خوب می گن فوتبال پاک و مس هم برای سهمیه آسیا جنگید که اونم هنوز به پرسپولیسی ها امیدوار باشن اگه اونا که شانس بیشتری نسبت به بقیه تیم های ایرانی دارن برن دور بعد اون وقت می شه گفت سهمیه در کاره وگرنه آسیا هوتوتو!!!!

خوب امسال پرسپولیس نباید قهرمان می شد چون دوبار قهرمان شده بود و فاصله ی رکوردش با بقیه به خصوص استقلال زیاد می شد و فوتبال پاک از اول لیگ به کمکشون اومد( اه ه ه ه مگه فوتبال خنده داره نخند)حالا حسودیت می شه که ما که این شانسا نداریم که این قدیسه ها به کمکمون بیان ولی خوب بهتر ما جوانمردانه و تا آحرین دقیقه واسه قهرمانی می جنگیم قهرمان لیگ فوتبال می شیم نه تبانی

و ......

حالا نمی خوام دوباره بگن چون قهرمان شدیم اینارو می گه ولی خدایییییییییییش خودتون قضاوت کنین و

حالا تازه دوباره همه چیز مساوی شد البته احتمالا چون ما و استقلال دو سال پشت سر هم قهرمان شدیم سال دیگه فوتبال پاک به کمک یه تیم شهرستانی میره احتمالا باید یه تیم اصفهانی باشه چون بیچاره ها دوساله بدجوری لحظات آخر قهرمانی رو از دست دادن البته ما با آوردن یه مربی درست درمون مثل دنیزلی می تونیم امید وتر باشیم که حماسه ای که پارسال امپراطور آفرید رو تکرار کنه ؛ هر چند خلق اون حادثه و امکان تکرارش برای سال دوم کار دستش داد ولی خدا جای حق نشسته انشالله امسال با تیم ملی مون حماسه رو تکرار می کنه آخ که چقدر دلم واسه اون پرش های بعد ازگلش کنار زمین تنگ شده

خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا کاری کن امپراطور نتیجه ای که با کره تو جام جهانی گرفت دوباره با تیم ملی ما تکرار کنه هرچند واسه این باید فدراسیون قدیسه هاروکلا منحل کنیم و یک فدراسیون فوتبال ترتیب بدیم!!!

به امید اون روز

فعلا بای

خداییییییییییییییییییییییییش نظر بده ها

امپراطور خوش اومدی

سلام سلام سلام

کلی با شوق و ذوق اومدم بگم سید افشین قطبی سر مربی تیم ملی شد

فعلا تا آخر این سه بازی انتخابی بعد اگه رفتیم جام جهانی اون تا آخر می مونه

اطلاعات بیشتر همراه با تصاویر و نقد و اینا بعدا

راستی دستیاراشم یکی هلندیه یکی ایرانی

منتظر باشید

 جام جهانی ما داریم میایم

نظرسنجی

سلااااااااااااااااااااااااااااااااام

ضمن تبریک ایام العشق ولنتاین و سپندارمزد!!!

می رم سر اصل مطلب

از اونجایی که اکثریت یعنی همه ی هیئت مدیره ی بیسوادها پرسپولیسی هستند تصمیم گرفتیم یک وبلاگ بیسوادی پرسپولیسی راه بندازیم. وبلاگی که علاوه بر هیئت مدیره و اعضای کنونی این سلسله وبلاگ ها افرادی که تمایل دارند می تونن بگن تا یکی از نویسندگان ما باشند.(البته در صورتی که شرایط رو که طی فراخوانی ابلاغ شده بود و هم اکنون در ادامه مطلب درج شده رو داشته باند) باتشکر.....

و مطلب مهم تر اینکه ما برای نام گذاری این وبلاگ جدید دچار شک و تردید شدید و از شما ملت عزیز و وب پرور و عاشقانه آستانه ی پر مهر و برکت پرسپولیس و بیسوادها می خواهیم تا ماری یاری کنند تا همه از وبلاگ زیبا و خواندی بهره مند شویم هم اکنون نیاز مند یاری سبزتان هستیم هیئت مدیره ی بیسوادها به شماره حساب4343 شوخی کردم یادداشت نکن!!!!!!!!!!!

از شوخی گذشته ما طی یک نظر سنجی از شما عزیزان نظرتون رو در مورد این سه نام می پرسیم و شما به هرکدوم که فکر میکنین رای بدین لطفا تا با استفاده از نظرات شما خوبان وبلاگ جدید رو راه اندازی کنیم

ممنوووووووووووووون

دیگههههههههههههههه هان! منتظر یه سری تغییرات اساسی و زیبا هم باشین

دیگههههههه فعلا همین ممنون

راستی راستی این نظر سنجی به مدت یک هفته یعنی از امروز 30 بهمن ماه الی 6 اسفند 1387 بر پا می باشد!!!
<----------

با تشکر روابط عمومی هیئت مدیره ی سلسله

وبلاگ های بیسوادها

تولدت مبارک

سلام من نمی دونم چرا ؟ولی همیشه پست هایی رو که مناسبتی هستند رو خیلی دیر تر از اون مناسبت می ذارم!!!؟ بی صوادم دیگه!!!

امروز و این پست هم به مناسبت تولد امپراطور عزیزمون ، امپراطوری به زلالی آب ،صداقت آسمان ، وسعت آسمان و دل شیر

birth day

درسته همون افشین قطبی خودمون

happy

راستش تولد امپراطور پنجم بهمن بود ولی من بازم یه هفته ای دیر کردم ولی خوب حالا می گم امپراطور تولدت مبارک انشالله تولد صد سالگیتون امیدوارم روزی به اوج آرزوهاتون حالا هر چی که هست برسین منم امیدوارم روزی به عنوان بهترین مربی دنیا که واقعا لیاقتشم دارین برسین.

چون گیر میدین مطالبم طولانیه خوب منم سعی می کنم کوتاه بنویسم!!!

برای اینکه خیلی از طرفداران پرسپولیس از ایشون دلخورن باید بگم طی اطلاعاتی که من به دست آوردم دستان پشت پرده از هیچ تلاشی برای آذار و ازیت امپراطور دریغ نداشتند تا ایشون استعفا دادن من یکی شو می گم شما بقیشو بفهمین دیگه مثلا وقتی همسرشون داشتن می رفتن فرودگاه در بین راه با سنگ شیشه ماشینشونو شکستن !!!!!!!!!!

آیا واقعا این کار در شان ملتی که کباده ی تمدن و فرهنگ می کشن هستش؟؟؟؟؟!!!!!!!!!

 

هر کسی هم تا یه حدی صبر داره دیگه بعدش یهو می ترکه و.... ولی بازم خداییش امپراطور خوب خودشو فقط و فقط برای اینکه حواشی به پرسپولیس آسیب نرسونه با بزرگواری تمام از ایران رفت ولی حتی بعدش هم همون دستا نذاشتن تا پرسپولیس رنگ آرامش ببینه...

ولی حالا در هر صورت بهترین هارو برای پرسپولیس و امپراطور از خدای بزرگ خواهانیم

راستی دیروز هم میلاد امام محمد باقر بود که به همگی شما عزیزان پسا پس تبریک می گم!!!

جووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووونه من نظر بدیا!!!

راستش راجع به این عکسهام باید بگو فتو شاپم پاکیده بود تا دیروز دوباره نصبیدم و در نبود وقت این شد دیگه شرمنده!!!

تسلیت محرم و قالب جدید

سلام به همه ی دوستان.

به مناسبت ایام محرم این قالب رو برای وبلاگ انتخاب کردم تا اینکه انشاالله بعد از محرم یه قالب توپ بی سوادی بزارم.

لطفا نظرات خودتون رو درباره ی قالب  وبلاگ بگین.

این ایام رو از طرف همه ی بی سوادها به همه تسلیت می گم. ما رو هم دعا کنید.

تبریکااااااااات

سلام صلام ثلام

 

در طول این دو سه هفته ای که گذشت مرتبا اعیاد و مراسم و

خبرهای خوبی داشتیم. اول که عید سعید قربان بود که بیشتر

از همه باید به اون عزیزانی که این افتخار رو داشتند و به قول

معروف حاجی شدن و در اون جایگاه مقدس در حرکتی

نمادین از خود گذشتگی,اتکا به نفس,صبر و ایمان راسخ

حضرت ابراهیم قدردانی کرده و به یاد اون روز بزرگ و اون

حرکت عظیم گوسفندانی رو قربانی کرده تبریک بگیم و بگیم

خوش به سعادتتون,سعادتی که همه آرزوی رسیدن به اون

رو دارند و از خدای بزرگ بخواهیم که همه رو به آرزوهاشون

برسونه!

انشاالله

 

بعد از اون رسیدیم به عید سعید غدیر یک عید باشکوه در یک

روز زیبا به یاد موندنی روزی که پیامبر مهر و دوستی در

حج الوداع حضرت علی(ع) امام بزرگواری که نه تنها ما

مسلمونا بلکه پیروان ادیان دیگه هم به ایشون ارادت خاصی

دارن رو به عنوان جانشین خودشون معرفی کردن و اون

جمله ی زیبا ی

من کنت مولاه فهذا علی

 

مولاه

که یعنی

 

هرکسی راکه من ولی ومولا ی او بودم

 

ازاین پس علی ولی ومولای اوست

در مورد این امام بزرگوار گفتند و وظیفه ی خودشون رو به

عنوان پیشوایی بادرایت بر امتش تمام کردند هرچند بعدها

اتفاقات دیگری افتاد که سبب شد مدت ها طول بکشه تا این

رسالت به امام مروت و جوانمردی که اسمشون همیشه به

عنوان یک الگو, مددو مشکل گشا برسر زبان همگان به

خصوص ورزشکارانی است که رسم جوانمردی و از خود

گذشتگی رو از این بزرگوار سرمشق گرفته اند.

و البته این تبریک یه تبریک خاصه که باید به دوست عزیزی که

برخی از شما عزیزان اونو می شناسین یکی از اعضای این

وبلاگ وزین که از دوستان گل خودمه و این تبریک به مناسبت

ازدواج ایشون یعنی افسانه جوووووووووون و آقا محمد

که همین جا از طرف خودم و هیئت مدیره بیسوادها (البته این

هیئت شامل عزیزان مدیر و نویسنده ی وبلاگ های وزین و پر

طرفدار بیسوادها و آخر بیسوادهاست) و البته بقیه ی 9 تایی

ها و دیگر دوستان یعنی عاطفه و ... در مورد 9تایی ها باید

بگم از 3 سال پیش من و دوستانم(به ترتیب

الفبا):آزیتا,افسانه,سعیده,فائزه,فروزنده,مینا(چرخنگ

لیمولووووووووس),مینا و مینی البته به علت متعدد بودن هم

اسم(میناها) اینطوری طبقه بندی شدن البته دوستان دیگه هم

اسامی مستعار دارن که برای آشنایی بیشتر عرض می کنم :

آزیتا((آآزتا و...))-افسانه (( سفثقیفغطذفغغف ؛افسان و

بانوان کویر و شرقی و...))

سعیده((بی بی یانگوم و...)) -فائزه((فائز و هوو یی و...))-

فروزنده ((فروز و...))- مینا (چرخنگ لیمولووووووووس)

((پاستورلیزه؛ هموژنیزه و مامانم اینا و...)) مینا ((بچم ؛

اصول؛خ. خ و...))- مینی((هوو یی و یانگوم و...))-خودم

(( دوماد؛سرخوش ؛بی خیال و...)) و خوب من کلی دپسرده

بودم که یکی از 9 تایی ها کم شد و شدیم 8تایی ها ولی

یکی از دوستان که فکر کنم مینا بود تعبیر هوشمندانه تری

کردند این فیلسوف عالیقدر گفتند که الان یکی به ما اضافه

شده و بعد از قدری تامل گفتم چه خوش گفت ...

عجججججججججب و با استناد به این جمله ی زیبا پذیرفتیم

friends are like puzzle pieces,If one goes away that piece can never be replaced and that puzzle will never be whole again ,You are a piece I'll keep for ever.

و ترجيح دادیم یه دونه دیگه به پازلمون اضافه کنیم و اونو

گسترشش بدیم

ولی حالا موندیم چی بگیم 9 تایی ها و ؛یا بگیم 10 تایی ها

ودراضای هر عضو جدید یکی به این عدد اضافه کنیم و یه

نکته کوچولو خداااااااایا مینیمم یا همون کران پایین گروه ما

همیشه همون 9 بمونه و فقط از کران بالا به این گروه اضافه

بشه و 9 تایی ها نننننننننننننه 10تایی ها خونواده هاشون و

بقیه کسانیکه قراره به ما اضافه بشن رو زیر سایه سار امن

خودت صحیح و سالم نگهدار البته این دعا شامل کسانیکه نظر

می دن هم میشه ها!!!!!!

در پی این مذاکرات مان آقا محمد هم یکی از 10 تایی هستند

و با اجازشون به یک اسم مستعار نیاز دارن که من خودم

بهشون میگم((هوو)) که البته در جریان هستند....

 

وبعد از همه این هاااااااا بازم بهشون تبریک میگیم و

امیدواریم که سالییییییییییییان ساااااااااااال باهم زندگی خوبی

داشته باشند نمی گم پای هم پیر شنننننننن چون معتقدم هیچ

چیز بدتر ا ز این نیست که دل آدم پیر بشه و این وقتی اتفاق

می افته که آدم از زندگیش لذت نبره پسسسسسسس

امیدوارم هر روزتون بهتر از دیروز و روی قالی کرمون رو کم

کنین...

وتبریک بعدییییییییی هم به مناسبت شب یلداست که از محدود

آیییییییین های دیرینه ی ایرانیان است که هنوز پایدار مونده و

امیدوارم همچنان پایدار بمونه همون طور که می دونین این

شب در حد 1 دقیقه و چند ثانیه بلند تره که خونواده ها در این

شب دور هم جمع می شن و با خوردن آجیل ؛انار و هندونه

این شب رو می گذرونن و معتقدن که این شب طولانی تره تا

یک دقیقه بیشتر از در کنار هم بودن ها لذت ببرن!!! البته تعبیر

دایی مامان من در نوع خودش شنیدنییه ایشون می گن این

شب یه دقیقه بلند تره تا آدم یه دقییه بیشتر بخوابه!!!!!!!!!!!!!

خوب هرکسی یه جور فکر می کنه دیگه

محفل آریاییتون طلایی

دلاتون در یایی

شادی هاتون یلدایی

مبارک باد این شب اهورایی

 

تبریک بعدی هم به مناسبت روز مباهله که دیروز بوده حضرت

محمد می خواستن نفرین کنن که از طرف خدا این اجازه

بهشون داده نشده و در این روز مقدس خدا نذاشت که دهان

پیامبر زیبایی ها وخوبی ها به نفرین آلوده بشه!!!

 

تبریک بعدی هم یه تبریک خاصه به دیگر نویسنده ی این

وبلاگ وزین است به یک مناسبت خاص و مبارک دیگه از

طرف خودم و هیئت مدیره ی بیسوادها پیشاپیش تولد آقا

محسن یکی از نویسندگان خوش ذوق و شاعر آخر بیسوادها

رو بهشون تبریک میگم و امیدوارم سالیان سال در پناه

خداوند متعال صحیح و سالم باشند و هر روزشون بهتر از

دیروزباشه!!!!!!

آرزومند آرزوهایتان

 

راستی راستی راستی یه خبر خوب فوتبالی دیگه امروز شنیدم

دکترهای محسن خلیلی بهش اجازه ی تمرین با توپ رو دادن

و تا یک ماه دیگه می تونن بازی کنن!!!!

امیدوارم همیشه تو وبلاگمون از این خبرهای خوب داشته

باشیم

آمین

راستی جوووووووووووونه من نظر بدینا نظر نداده نرینا

امپراطور دوستت داریم

بودیم و کسی پاس نمی داشت که هستیم باشد که نباشیم و بدانند که بودیم...

امپراطور رفت

سلام اصلا نمی دونم چی باید نویسم دو سه روزیه که خیلی حالم خوب نیست و غمگینم طوری که دوستان زیاد یه این چنین دیدن من عادت ندارن ولی واقعا حوصله ی خنده ندارم وبه این علت این

مطلب رو اینقدر دیر نوشتم که هنوز امید داشتم برگرده ولی حالا....

نمی دونم چرا ما ایرونی ها این اخلاق رو داریم که نمی تونیم موفقیت کسی رو ببینیم و به جای درس گرفتن از اون دست به تخریب اون شخص می زنیم فرقی نمی کنه طرف هم وطن خودمون باشه

یا نه فقط نباید موفق تر از ما باشه و به قول امپراطور عزیزمون هیچ حیوونی این کا رو با هم نوع خودش نمی کنه!!!! البته سر این حرفشون هم جراید قشقرقی بر پا کردن ولی خوب حقیقت تلخه

دیگه!!! اخه ماشالله رسانه های مت چونه ی محکمی واسه چرت گفتن دارن و بدون هیچ توجهی دهانشو نو باز می کنن و چشاشونو می بندن و مسلسل وار کلمات رو بیرون می اندازن مثل زمانی

که تو چند بازی نتیجه ی دلخواه رو نگرفتیم و یا موضوع دیکارمو مثل موقعیتی که واسه معدنچی دو سال قبل به وجود آوردن یا بادامکی و... ما از این مهاجم های گل نزن کم نداشتیم ولی این بار

چون خارجی بود هرچی خواستیم گفتیم ولی خداییش اون اینقدر ها هم بد نبود یعنی خوب بازی می کرد ولی ضربات اخر اونم خوب تازه به این محیط وارد شده بود و در هر صورت اونقدر بی فکر

حرف زدن که دل قطبی عزیزمون رو شکستن و اونم رفت نه به خاطر اینکه کم بیاره یا بترسه وغیره بلکه برای اوردن آرامش به تیم پرسپولیس خداییش من بعد از حتمی شدن عدم برگشت ایشون

و خوندن نامه شون خطاب به مردم ایران و هواداران پرسولیس و دیدن آخرن مصاحبشون توی برنامه ی نود و دیدن اشکایی که از چشای پاکش میدیدم بی اختیار اشک ریختم و برای اولین بار

ازایرانی بودن خودم بیزار شدم و از روی امپراطور خجالت کشیدم خدایا مارو ببخش که اینجوری دل یه سید مظلوم رو شکستیم و اما همه کسانی که باعث وبانی این جدایی شدن رو به خودت

واگذارشون می کنم و اون اشکای پاکش خاری به چشم رقبا باشه...

 

نامه ي افشين قطبي، خطاب به مردم ايران و هواداران


در متن نامه‌ي افشين قطبي آمده است:


مردم غيور و ارجمند ايران


هواداران دوست داشتني پرسپوليس


با سلام، استحضار دارند اينجانب سيد افشين قطبي با عشق خدمت و با قلبي مملو از علاقه به هواداران و طرفداران تيم فوتبال پرسپوليس علي‌رغم گرفتاري‌هاي بسيار به دعوت مسوولين باشگاه پرسپوليس آري گفته و مجددا با اميد استفاده از همکاري صميمانه کادر فني جديد و در خدمت داشتن ستارگان فوتبال ايران، فعاليت خود را شروع کردم.


اکنون با توجه به حوادث حاشيه‌اي تيم که برخي از افراد در خارج از باشگاه ايجاد کرده که بيشتر به دسيسه براي جلوگيري از موفقيت اين تيم شکل مي‌گيرد نتايج در خور و شايسته مجموعه تيم فوتبال پرسپوليس اعم از مديريت، کادر فني و بازيکنان حاصل نشده و اين تنها به بهانه حضور بنده در اين تيم است. از آنجايي که با تمامي قلبم پرسپوليس و هواداران آن را دوست مي‌دارم، خنجر جدايي را در قلب خود فرو کرده واز کنار تيم دور مي‌شوم، شايد با اين اقدام دشمنان ما، خوشنود شوند و دست از سر اين تيم بردارند. اگر با جدايي من از پرسپوليس اين تيم راه قهرماني و موفقيت را طي مي‌کند اين افشين قطبي است که عشق و علاقه خود را فداي موفقيت پرسپوليس مي‌کند.
اشکهاي جدايي از تيم پرسپوليس و هواداران را در خود نگه داشته تا در روز قهرماني پرسپوليس چه در ليگ برتر و چه در جام باشگاه‌هاي آسيا، آنها را در لحظات شادي از چشمم جاري کنم.
در خاتمه لازم مي‌دانم از تمام سعي و تلاش بي‌شائبه اعضاء هيات مديره باشگاه که در مدت فعاليت اينجانب در جهت ايجاد امکانات براي به ثمر رساندن تلاش بنده، کادر فني و بازيکنان از هيچ‌گونه مساعدتي دريغ نکردند سپاسگذاري کنم. اميدوارم هواداران عزيز قدر زحمات آنان را گرامي بدارند. آنها همگي دل شير دارند

ولی رقبای ما دل موش و فکر روباه رو داشتن که با شما چنین کردن کسایی که حتی عد از مساوی در برابر پرپولیس اونقدر ذوقی شده بودن که تونسته بودن یه گل به پرپولس بزنن و نقشه ی مبتدیانه خودشون رو که با اشتباه مدافعان پرپولیس به گل تبدیل شده بود رو به رخ می کشیدن و بر تنوع تاکتیک های پرسپولیس که با خوش شانسی اونا به گل تبدیل نشده بون رو برتری میدادن و کلی به خاطر مساوی شون خر کیف شده بودن خداییشم مساوی یه تیم یه تاکتیکی در برابر تیمی مثل پرپولیس با مربی خوش اخلاق و خوش فکری یعنی سید افشین قطبی چیز کمی نیست ما هم بودیم مست در خوشحالی چرت می گفتیم و جابجا حرف میزدیم

چرا هچکس سعی نکرد از امپراطور درس اخلاق بگیره کسی که چه میبر چه مساوی می کرد و چه با کمک کمیته ی داوران گرامی و مطبوعات و... می باخت هیچ کس رو تحقیر نمی کرد و این یعنی شعور و جنبه و حرفه ای بودن

ولی قدرشو ندونستیم اونم رفت و به قول خودش تیر جدایی رو در قلب خودش فرو کرد

امروز از یکی از برنامه ها شنیدم که می گفت اگه قطبی خودشم بخواد برگرده دیگه همه پل های پشت سرشو خراب کرده و دیگه حتی طرفدارهای دو اتیشه ی پرسپولیس هم دل خوشی ازش ندارن اولا اون دیگه بر نمی گرده دوما تو بیخود میکنی بدون فکر از طرف ما حرف می زنی اینقدر از این زرا زدین تا رفت حالا دیگه حنا ببندین و کارتون به کار ون نباشه اون هنوز واسه قلب همه ی ما امپراطور و عزیزه شما هم باید یاد بگیرین که همه چی حتی جنگیدن راه رسمی داره از شت خنجر زدن کار آدمای ترسو و بزدله احمقای...

راستی من متن نامه ی امپراطور رو از سایت طرفداران پرپولیس گرفتم که وقعا سایت توپیه در ضمن بهتون پیشنهاد می کنم که حتما به این سایت رفته و به خصوص ازمطلب "لطفا سکوت ... امپراطور ما هنوز محبوب است !" به بعد رو حتما بخونین و اون وقت می فهمین چرا امپراطور رفت و محبوبیتش رو درک می کنین اینم لینکش:

(www.FcPersepolis.ir)

اما حالا خدایا از روی حکمتت که شاید برای حفظ آبرو احترامش پیش مابود اونو از تیم ما گرفتی ولی از دلمون هیچ وقت نمیره ولی حالا به همه ی مقدسات و به جد خود امپراطور قسمت می دم که از روی رحمت اونو آنچنان بزرگ بداری و به جایی برسونیش که یه روزی به همگان ثابت شه که چه والاگوهری رو از خودمون رنجوندیم و چه بی سپاسی از این نعمت باارزشت کردیم و به جای درس گرفتن از اون اونو رنجوندیم

آمین یا رب العالمین...

ای غایب از نظر به خدا می سپارمت جانم به سوختی و از جان دوست دارمت

منتظر مطلب بعدی هم باشید یه ذره دیگه می خوایم این موضوع رو بررسی کنیم راستی نظر فراموشتون نشه ها

 

خاطرات سفر

مژده                                                                                                                    مژده

صلام بعد از مدت ها بالاخره این پست سفرم هم آماده شد!!!!!!!!!

اولا ممنون از همه کسانی که نزر دادند یه آقایی به نام محمد از وبلاگ پسران آفتاب گفتند که این همه غلط املای خسته کنندست البته خوب از اصمش معلومه که دیگه ما آخر بیصوادهاییم ولی بازم چشم سعی خودمو کردم که تو این مطلب غلط هام رو کم کنم دیگه آقا نیما هم علاوه بر نزرشون کلی با ایشان در مورد نگارش به چت پرداختیم که ایشون هم نکات مهم و خوبی رو بهم گفتن که سعی کردم تو این مطلب ازشون استفاده کنم و بعد هم از آقا محسن که این شعر زیبا رو که از سروده های خودشونه رو گذاشتن و نشون دادند که این اسامی نویسندگان برای تزیین نیست البته افسانه هم خیلی وقته که مطالبی رو آماده کرده و ثبت موقت هم کرده که بزودی انشالله ثبت می شه و حالا اینم از خاطرات سفرم البته خلاسش:

مقسد اولمون تهران بود ساعت های 2و3 بود که به اردستان رسیدیم برای سرف شام و کارهای ضروری و هوا بص نا جوانمردانه صرد بود و ما هم شام را پتو به سر میل نمودیم بعد از اون سالار پسر عمم که خیلی هم وسواسیه می خواست بره دستشویی رفت قسمت مردانه و بعد از سیم ثانیه با یک حرکت سریع از شدت بو به بیرون جهید و گفت اینجا کثیفه من عمرا برم اینجا رفتیم قسمت زنانه دیدیم آنجا بسی تمیز و بی بو که عده ای در آن حوالی چادر زده بودند و سالار هم رفت تو و بعد از چند دقیقه با یک حس سبکی خاصی با ارامش بیرون اومد البته با کمی خجالت که رفته اونجا دستشویی البته مامانم می گفت درست خوندی نوشته بود زنا نه البته نه اینجا با حالت نهی بخوانید بعد از اونجا رفتیم به سمت تهران و صبح رسیدیم تهران اونجا هم باید تا میرداماد شهرک نفت می رفتیم که گرما و دود و ترافیک وشلوغی از یک طرف و طرح زوج و فرد واین همه بزرگراه و اتوبان از طرف دیگر ما رو تا ساعت 3 در تهران علاف نمود و ساعت 3 رسیدیم خونه اقوام و اونجا ناهار خوردیم و ساعت 5 هم به سمت اتوبان قزوین راهی شدیم که اسلا جالب نبود تا به یه استراحت گاهی رصیدیم و از فرط خستگی شب را در انجا اتراق کردیم و اونجا شارژ گوشی هممون تموم شد من گوشی خودم و مامانم رو بردم به نماز خونه تا شارژش کنم که اونجا راهروش بسیار تاریک بود و فقط تو نماز خونه لامپ داشت منم تو راهرو نشسته بودم و گوشی رو زده بودم تو شارژکه مسافران دیگه بیچاره ها هر که می خواست وارد بشه یهو جا می خورد و دم در وایمیساد واز من یه سوالی می پرسید تا بفهمه راست راستی آدمم یا جنی چیزی جالب تر از همه یه خانواده اصفهانی که بیچاره ها فکر کردن من دزد کفشمو یهو یکی به اون یکی گفت کفشاتو بردار اینجا حساب کتاب نداره یهو کفشاتو می برن و کفشاتو بردن و یه نگاهی به من کرد و رفت اون یکی هم از ترس کفششو برد منم از یه طرف بر حال فلاکت بار خود خنده ام گرفته بود و از یک طرف گریه و حالا جالب تر اینکه جفتشون دمپایی پلاستیکی پاشون بود که فکر نمی کنم واسه نو اونا در کل 1000 تومان داده بودن ولی خوب همونم تو بیابون غنیمت بود بعد شارژ گوشی هامون که نصفه شد رفتم بیرون و شب اونجا موندیم و صبح حرکت کردیم وظهر رسیدیم انزلی اونجا رفتیم دریا و نهار هم توی رشت شانسی دیدیم دم یه رستوران شلوغه رفتیم تو و نهار خوردیم که خداییش هم خیلی خوشمزه بود هم خیلی زیاد هم خود افرادی که توی اون رستوران بودند که پدر و 4 تا پسرش بودن البته با یک قیمت واقعا استثنایی که باورمون نمی شد البته من یه شانس بزرگ اوردم که طرف ماهی هاش تموم شده بود و مجبور نبودم چلو ماهی بخورم این قضیه رستوران و گفتم علت داشت که حالا می فهمین تا آخر بخونین بعد از اونجا رفتیم انزلی که واقعا جاده ی زیبا و چشم نواز داشت که البته چند تا عکس هم واستون گذاشتم که البته باید به خاطر کیفیت پایین عکس ها منو ببخشین اخه با موبایل گرفتم و خیلی هاشو تو ماشین و در حال حرکت که خدا پدر اونی که سایبر شات رو اختراع کرد امرزد که خیلی بهمون کمک کرد شب بود که رسیدیم استارا و از خستگی داشتیم حلاک می شدیم تو یه پارک کنار یه دو سه تا دیگه چادر چادر زدیم همین که چشمون گرم شد یه نفر اومد دم چادر و با صدایی نخراشیده گفت کی تو چادر خوابیده مدارکتون رو بیارین وسایلتون رو بزارین تو ماشین آخه اومدن چند تا چادر هارو با چاقو پاره کردن و پول ها و وسایلشون رو بردن ولی ما اینقدر خسته بودیم که حتی بلند نشدیم ببینیم این آقا کی بود بابام هم گفت این حتما خودش تو کار سرقت ماشین می خواد بستر رو براش اماده کنیم تا به کاهدون نزنه ولی من از شدت ترس خوابم نمی برد و بیرون رو زیر نظر داشتم تا صداهایی شنیدم و دیدم یه خانواده دیگه هم داشتن کنار ما چادر می زدن و کمی خیالم راحت تر شد و تا بعد از چند ساعت که تازه در خواب ناز فرو رفته بودک که ناگهان صدای وحشتناکی شنیدم و از خواب پریدم و صدای اره برقی رو شنیدم که داشت بهمون نزدیک می شد از درختچه کنار چادر مون هم رد شد و صدای برخورد شاخه های اون درخت رو به چادرمون شنیدم از ترس پریدم وسط چادر رو بقیه هم از ترس بیدار شدن ومنم با تخمینی که از فاصله ی اون اره برقی تا زمین زده بودم سرمو خم کردم تا به من آسیبی نرسه و هی میگفتم اره برقی که صدای برخورد اونو با چادر شنیدم ولی چادر پاره نشد و لی صدای اون همچنان بهم نزدیک میشد که بابام گفت این صدا ماشین شهداریه داره به درخت ها آب می ده!!! ولی من قلبم همچنان مثل گنجشک میزد

صبح که از اونجا حرکت کردیم دیدیم 50متر اون طرف تر پارکینگ شهرداری بود!!! خلاصه از آستارا هم گذشتیم و رفتیم اردبیل و خوب شهر زیبای بود ولی به زیبایی جاده ی اون نبود روز اول رفتیم شورابیل که واقعا جای زیبا و دیدنی بودیه دریاچه ی بزرگ وزیبا و یک پارک بزرگ و قشنگ که کنار اون ساخته بودند البته زیبایی اصلی مال اون دریاچه بود!!!

روز بعد رفتیم طرف سرعین جای زیبا و دیدنی بود کلا اردبیل و شهرستان های اطرافش خیلی قشنگ بودن به همتون پیشنهاد می کنم که حتما برین و ببینین!!! در مسیر برگشت رفتیم ساحل گیسوم که خیلی زیبا بود و بعد هم رفتیم جنگل فندق لو که خیلیییییییییییییییییی خوکشل بود و دوباره طرفای ظهر رسیدیم انزلی و دوباره تصمیم گرفتیم بریم توی همون رستوران که قبلا بهتون تو ضیح داده بیدم در به در گشتیم ولی پیداش نکردیم تا اینکه بابام رفت از یه نفر ادرس اونجا رو بپرسه که یارو بعد از کلی گله گذاری از یزد و یزدیا که اومدن اونجا و مردم مهمون نواز نبیدن و رستورانشون خیلی غذاش بد بوده گفت ولی من ادرس بهترین رستوران اینجا رو بهتون می دم رفتیم دیدیم او تا وسط خیابون ملت تو صفن گفتیم دن یارو گرم بعد از 30 دقیقه تو صف بودن رفتیم تو و غذا سفارش دادیم و خدایش خیلی بد مزه بود من که با اون همه گرسنگی بازم نتونستم بیش از 5-6 قاشق غذا بخورم بعدشم دقیقا 3 برابر رستوران قبلی حساب کرد تازشم بابام گلاب بروتون بد جور مسموم شد و دیگه وسط راه رفتیم بیمارستان و سرم و مکافاتی دیگه خلاصه رفتیم بریم تهران که جای همگی خالی بارانی بسیار زیبا و دلپذیر در این جاده های سرسبز و خوشکل چالوس در حال باریدن بود که بسیار با حال بود رسیدیم گفتیم می ریم خونه داییم که البته خونه دانشجویی بود و اونم توی کوچه روبروی دانشگاه صنعتی شریف و قتی اومدیم یزد به داییم گفتم خونت خوب بود تازه بهترین حسنش اینه که منم از اول مهر می تونم بیام اونجا آخه روبرو دانشگامونه؟؟؟؟؟؟؟؟؟ و یه چیز عجیب تر توی مسیرمون به طرف یزد هم یییییک بارووووونی گرفته بود بارون اینقدر تند بود که کمی دید رو گرفته بود و خیلی از ماشین های سواری سفید از ترس کنار جاده بودن ولی ما به خاطر رنگ جیغ ماشین که از این هیس(املاییش رو نمی دونم درسته یا نه) ما رو تو برفم نمایان و از خطر حفظ می کند!!!!!!!!!!!!

اینم از خلاصه خاطرات مسافرت مون جوووووووووووووووووووووووووونه من نظر بده می خوام دفعه بعد که اومدم....................................................................... .................................................................................................................................................................................................................................خوب اومدم دیگه بعدا می گم چی کار می خوام بکنم!!!!!!!!!!

ببخشین اگه یه کم طولانی بود به جونه خودم خیلی خلاصه کرده بودم دیگه این شد!!!!!!!!!!!!!!

سلام حال شما بالاخره برگشتم راسطش تو این مدط مصافرت بودم رفته بودم اردبیل که جای همگی خالی خیلی خوش گزشت و بهتر از همه این بود که خدارو شکر حمگی سالم به خونه برگشتیم آخه متاسغانه دیروز با خبر شدم یکی از دبیرام که فامیلمون هم بودن واتفاقا بعد از چند وقت چند هفته پیش تو عروسی دیده بودمشون در راه برگشتن از شمال توی قم تسادف کردن متاصفانه فوت کردن و خیلی حالم گرفته شد اصلا دیشب شب خوبی نبود آخه دیشب چیزایی رو دیدم وشنیدم که خیلی بد و غم انگیزو واقعا باورش خیلی برام سخته و حداقل کاری که می تونم بکنم طلب آمرزش برای اون عزیز دوست داشتنی است یادشون گرامی و روحشون شاد...(امید وارم منو بخاطر اون همه آزار و اذیت و تنبلی ها و شلوغی هایی که سر کلاسشون کردم ببخشن) خیلی می خوام یه برنامه ای تدارک ببینم تا با دوستانی که توی کلاسشون بودیم بر سر مزار پاکشون بریم و باهاشون وداع کنیم...

وبقیه کسانی هم که اون خبر هارو در موردشون شنیدم و چیزهایی که دیدم فقط می تونم دعا کنم که خدا به راه راست هدایتشون کنه...

اهان از سفرم بگم که خیلی باحال بود آخه مسیر از رشت تا اردبیل خیلی قشنگ و چشم نواز که چند تا عکس هم آماده کرده بودم تا امروز بزارم ولی واقعا حالم گرفته بود و اصلا حوصلش رو نداشتم شاید بعدا بزارم...

راستش می خوام یه چند تا خاطره ی زیبا از صفرم بذارم ولی واقعا حوصلشو نداشتم پس همین جا قول میدم که هرچه زود تر در تول دو سه روز آینده مخیزارم واقعا باید منو ببخشین که زودتر آپ نکردم....

پیر ترین وبلاگ نویس جهان از دنیا رفت

پیر ترین وبلاگ نویس جهان از دنیا رفت این پیرمرد108 ساله چشم از جهان فروبست وصدها طرفدار خود را در غم فرو برد آخرین مطلب این پیرمرد آوازی شاد در خانه سالمندان بوده که هم اکنون نیز در صفحه وبلاگ وی قرار دارد.!!!

راستش می خواستم اولین مطلبم شاد باشه ولی آخه این خیلی جالب بود برام حالا بی خیال اعضای محترم من ابتکار افتطاح این وبلاگ رو دادم هالا یکی از شما اولین مطلب تنز رو بی ذحمت آره... راستی مواظب خودتون باشین شاید واگیر دار باشه و کاشکی قبل از اینکه این آقا عمرشو به طموم وبلاگ نویص های جوان بده ای کاش باحاش طبادل لینک می کردیم نکنه نزراتمون افزاش می یافت آخه گویا طرف خیلی طرفدار داشطه!!!...

در ضمن

به دوستان خود بگویید :"آخر بیصواد ها"

فراخون

سلااااام راسطش این یک  بعد از مدت ها بالاخره این وبلاگو راه انداخطم از اونجایی که در نذر سنجی شما عزیزان همگی گفتین دوست دارین طو وبلاگ بیسوادها مطالب ادبی و عشقولانه باشه منم این وبلاگ رو راه

 

انداختم تا فقط چیزهای بامذه وخاطرات شما عزیزان و خودمون رو طوش بنویصیم و

 

حالشو ببریم. البته به بیسوادها هم می رسیم بالاخره مبدا ما از همون بود دیگه!

 

در مورد فراخان هم باید بگم مدط ها بور که به سرم زده بود که با کمک هم بتونیم بذرگ طرین وبلاگ گروحی رو داشطه باشیم.

 

شرایت عضویت:

 

1- صن {از 8به بالا}

 

2- تحسیلاط {خاندن و نوشطن را هداقل بلد باشه}

 

3- موزوع {آذاد}

.

.

.

50- جنصیت { اونم آذاد}

.

.

.

90- عدم وابسطگی به گروه و یا دسته  ی خاس

.

.

.

101- و غیره

 

عزیزان علاقه مند می طوانند در نضرات آمادگی خو دشون رو اعلام کنند و در نضرات خسوسی نام کاربردی و رمذ عبور مورد نزر خودشون رو بنویصن تا برای عضویت این عزیزان اقدام شود و مطالبشان را آذادانه در این وبلاگ به دیدگان همگان بگزارند.

 

از توجه شما عزیزان کمال تشکر را دارم

 

منتزر نضرات گرم و مشخساتتان هصتم

 

دوصتدار شما مهرناز