یک جایی آدم می ایستد از حرکت ،

یک جایی که دیگر هیچ راهی برای رفتن نیست ،

یک جایی که به آن می گویند خطِ پایان ....

یک چیزهای امیدوار کننده ای می گویند گاهی اوقات ،

که نور هست و سیب هست و ایمان هست ...

حتما هست ...

می گویند پایان تمام قصه ها خوب ست اگر خوب نیست هنوز پایان آن نرسیده ،

حتما یک چیزی می دانند که می گویند ،

چه می گویند این موقعها ؟!

موهایشان را که در آسیاب سپید نکرده اند ...

تووی همین قصه ها سپید کرده اند ...

به خدا!