اولین شاگردی که نمره های کارنامه اش را دستکاری کرد , آن قدر حوسا پرت بود که کنار نمره ی پنج , عدد دو را گذاشت و آن را 25 کرد . آن وقت پدر و مادرش قضیه را فهمیدند و حسابی تنبیهش کردند .

 

 اولین شاگردی که نمره ی یک گرفت , تشویق شد . چون پدر و مادرش سوا نداشتند و فکر می کردند , هر کسی نمره ی یک بگیرد , شاگرد اول است .

 

   اولین شاگردی که تقلب کرد , آن قد رهول شد که سر امتحان ریاضی کتاب فارسی اش را باز کرد و همه ی مسأله های حساب را با شعر جواب داد .

 

  اولین شاگردی که خود شیرینی کرد , پسر یک شیرینی فروش بود . او یک کامیون پر از شیرینی به مدرسه آورد , شیرینی ها بین معلم ها پخش کرد و انضباطش 20 شد . اما شیرینی ها آن قدر مانده بودند که همه ی معلم ها مسمون شدند و همان روز , پسر شیرینی فروش به خاطر بی انضباطی از مدرسه اخراج شد .

 

   اولین شاگردی که مبصر کلاس شد , فکر کرد همه کاره ی مدرسه شده است . به همین خاطر با همه دعوا کرد و همه ی بچه ها را کتک زد . جواب معلم های مدرسه را داد و گوش مدیر را کشید . به همین خاطر همان روز از مدرسه اخراج شد .

 

   اولین شاگردی که از بوفه ی مدرسه خوراکی خرید , از بس مشکت و لگد خورده و توی صف مانده بود , بی هوش شد و روی زمنین افتاد . آن وقت کسانی که دستشان به بوفه نرسیده بود , به او حمله کردند و خوراکی اش را خوردند .

 

 اولین شاگردی که جوهر را دید , فکر کرد نوشابه ی سیاه است . به همین خاطر , آن را سر کشید و دهانش سیاه سیاه شد . او یک پاک کن برداشت  آن را درسته توی دهانش انداخت و خوب مکید تا دهانش تمیز شود . بعد پاک کن را قورت داد تا معده اش هم پاک شود . اما دل درد شدیدی گرفت و راهی بیمارستان شد .

 

  اولین شاگردی که کیفش را پاره کرد , دانش آمموز مهربان و انسان دوستی بود که نمی دانست کیف به چه دردی می خورد . برای همین , آن را تکه تکه کرد و تکه ها را بین دوستانش تقسیم کرد تا آن ها هم یه ذره کیف داشته باشند اما به خاطر این کار خوب همان شب از پدر کتک مفصلی خورد , چون برای خودش فقط دسته ی کیف باقی مانده بود .